Search
Close this search box.
Search
Close this search box.

مرامنامهٔ کمیتهٔ صلح افغانستان

هشتم سپتمبر ۲۰۲۱

بسم الله الرحمن الرحیم 

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ

به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سخت‌دل بودی مردم از گِرد تو متفرق می‌شدند، پس از (بدیِ) آنان درگذر و برای آنها طلب آمرزش کن و در امور با آنها مشورت نما، لیکن آنچه تصمیم گرفتی با توکل به خدا انجام ده، که خدا آنان را که بر او اعتماد کنند دوست دارد(آل عمران، آیه ی مبارکه ی ۱۵۹)

 

يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ

ای مردم، ما همه شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آن گاه شعبه‌های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شمایند، همانا خدا کاملا دانا و آگاه است(حجرات، آیه ی مبارکه ی ۱۳)

هدایات جاودانهٔ قرآن کریم: عطوفت با مردم، مشورت با مردم، مساوات میان مردم، و تکیه بر تقوا  

بهترین جهاد، گفتن حرف حقیقت به ظالم است. (حدیث نبوی)

به نام آن
که انسان را آفرید و فرمود:
«کشتن انسان مساوی با کشتن انسانیت است»

 

چرا صلح و چرا کمیتهٔ صلح؟

خروج نیروهای نظامی ایالات متحده و ناتو از افغانستان، نظام جمهوری اسلامی افغانستان را از حمایت های امنیتی/اقتصادی این نیروها محروم ساخت و همراه با نقیصه هایی که جمهوریت را به حالت نزع درآورده بود، سبب شد تا آن نظام که وجود و بقای آن بر حمایت های نظامی/اقتصادی خارجی بنا یافته بود، بدون کوچک ترین مقاومت، یک شبه، از پا در افتد و کشور یک بار دیگر در بحبوحهٔ دور جدیدی از بی نظمی، عقبگرایی، بی ثباتی، بی اطمینانی، و بی سرنوشتی قرار گیرد.

امروز، وضع تازهٔ سیاسی/امنیتی ای که در افغانستان ایجاد شده است، نه تنها تحولات مثبت بیست سال اخیر کشور را در خطر نابودی قرار داده است، بلکه احتمال برگشت به جنگ های نیابتی سال های نود میلادی را در جهت درگیری یک جنگ خانگی خانمانسوز تمام عیار افزایش بخشیده است. حقیقت ناگوار جیوپولیتیکی کشور ما این است که در منطقه ای که ما در آن زندگی می کنیم، جنگ، کشتار، خشونت، و فرار از قانون خریداران و فروشندگان متعدد دولتی و غیردولتی دارند و هیچکدام از این خریدارن و عرضه کنندگان مرگ و تباهی دل به حال مردم افغانستان نمی سوزانند. در سایهٔ فقر و محرومیتی که فضای کشور ما را تیره و تار ساخته است، جنگ نیابتی در سرزمین ما سابقهٔ طولانی دارد و هزینهٔ آن برای تمویل کنندگان چنین جنگ ها سُبِک و کم مصرف است. از این جاست که جوانان ما، به جای رفتن به مکتب، با دریافت روزانه کمتر از دو دالر، جان های شیرین خود را به خطر می اندازند، واسکت انتهاری به سینه می بندند، و بیگناهانی را که خود نمی شناسند و با آن ها دعوایی ندارند، از نعمت حیات و سلامت جانی محروم می سازند.

آنچه در این مرحلهٔ حساس تاریخ کشور مان مطرح است این است که چه می توان کرد تا از حلقهٔ شیطانی جنگ و فقر بیرون شویم، از کشت و کشتار یکدیگر دست برداریم، و نیروها و خرد جمعی خود را در طریق آرامش و بهبود رفاه مردم و فرزندان خود به کار اندازیم؟ نیافتن پاسخ به این سوال اساسی، معصیتی است که پروردگار عالم هرگز بر ما نخواهد بخشید.

پاسخ به این سوال حیاتی و اساسی را می توان در سه کلمهٔ ساده و مختصر خلاصه کرد: ما باید صلح نمائیم. ما باید اندیشهٔ خود را وقف صلح کنیم، ما باید شیوهٔ سخن گفتن در بارهٔ صلح را بیاموزیم، و ما باید رفتار، کردار، و عمل خود را بر شیرازهٔ صلح و عدم خشونت در برابر یکدیگر استوار سازیم. ما در چهل و سه سال اخیر به تکرار آموخته ایم که جنگ و خشونت راه حل معضله هایی نیست که ما و کشور مان با آن ها دست به گریبان بوده و هستیم. راه صلح راهی است که قلب های ما را به هم نزدیک می کند و  برادری، خواهری، برابری، و همدیگر پذیری را در میان ما قوت می بخشد. خوشبختی و اتحاد ما و نسل های آیندهٔ ما، و بقای سرزمین ما به حیث یک کشور مستقل و با افتخار، منوط به صلح است. ما باید همدیگر را بپذیریم و اشتباهات و کوتاهی های همدیگر را ببخشیم، ولی آنچه را که از دست خود ما و از دست دیگران بر ما آمده است در خاطرهٔ جمعی خود بسپاریم، تا باشد اشتباهاتی را که در گذشته مرتکب شده ایم بار دیگر تکرار نکنیم.

تشکیل کمیتهٔ صلح افغانستان بر همین سنگ بنای حقیقت تاریخ افغانستان بنیاد نهاده شده است. کمیتهٔ صلح افغانستان اعتقاد راسخ دارد که زندگی در صلح و آرامش، آرمان اصلی و اساسی قاطبهٔ مردم کشور مان است. ما پندار، گفتار، و اعمال خود را بر این آرمان مقدس مردم افغانستان استوار ساخته و در راه رسیدن به صلح دوامدار و مبتنی بر عدالت قدم بر می داریم.   

ایام الدین ایام

مؤسس کمیتهٔ صلح افغانستان

کلیفورنیا، هشتم دسمبر ۲۰۲۱

 

تمهید

افغانستان قلمرو و مأوای مشترک همه افراد، خانواده ها، و اقوامی است که در این خطهٔ کم نظیر جهان حیات به سر برده و در راه حراست از خاک، مواریث فرهنگی، و نوامیس والای ملی- مردمی آن بزل مساعی و فداکاری کرده و می کنند. مردمان این سرزمین کهن و بی همتا، در گستره ی تاریخِ هزاران ساله ی خود، فراز و فرود های متعدد و گوناگونی را تجربه کرده و آزمون های سیاسی سخت و دوامداری را سپری کرده اند. این تجربه ها و آزمون های تاریخ، اراده و تعهد آزادی خواهی فرزندان این سامان را نیرو بخشیده و به خصیصهٔ ملی سرشاری تبدیل نموده است که قلوب همه اقوام و اقشار این سرزمین را قوت بخشیده و در تپش و تکاپو نگه میدارد. به همین دلیل تاریخی است که تکرار حوادث ناگوار زمان و توطئه های ممتد و گستردهٔ دشمنان و قدرت های استعماری جهان تا امروز نتوانسته اند ارادهٔ آهنین این مردم شجاع و ثابت قدم را در جهت دفاع از قلمرو، معتقدات، عنعنات، وحدت، و استقلال ملی شان تضعیف نمایند:

ما آن عمارتیم که گر صد هزار بار

ویران شود ز حادثه، آباد می شویم

(عبدالرحمن پژواک)

موقعیت جغرافیایی، آب و هوا، غنای اتنیکی، آزادمنشی، تنوع فرهنگی، ساختار طبیعی، و ممیزات توپوگرافیک افغانستان به این سرزمین زیبا و شامخ، که اقبال لاهوری از آن به نام «قلب آسیا» یاد می کند، اهمیت سوق الجیشی ویژه ای بخشیده و آن را در مسیر مهاجرت ها و لشکرکشی های بزرگ تاریخ قرار داده اند. شهرت و بهای سوق الجیشی خطهٔ شامل در افغانستان امروز، در ازمنهٔ مختلف تاریخ حرص و آز کشور گشایان دور و نزدیک جهان را به خود معطوف داشته و کشور و مردم ما را در معرض هجوم ها و مظالم و اشغال بیگانه قرار داده است. کوروش کبیر، چندرا گوپتا، اسکندر مقدونی، سرداران عرب، تموچین خان مغل، تیمور گورکانی، و ظهیرالدین محمد بابر با لا و لشکر های عظیم بر شهرهای زیبا و برج و باره های رفیع این سرزمین تاخته و امپراطوری های انگلیس و شوروی سابق قرن های متمادی خیال خام استیلا بر مردم آن را در سر پرورده اند. ویژه گی های جغرافیایی-بشری، و اهمیت جیواستراتیجیک افغانستان سبب شده اند تا مؤرخین جهان از این سرزمین کوهستانی با شکوه، صعب العبور، و بیگانه کُش به نام های متنوعی نظیر «شاهراه عساکر»، «گذرگاه مهاجرت ها»، «دروازهٔ هند»، «سویس آسیا»، «گورستان امپراطوری ها»، و «گهوارهٔ اختلافات و جنگ های بی پایان» یاد کنند. هرچند هرکدام از این نام ها جنبهٔ خاصی از تاریخ حیات طبیعی-ملی مردم ما را به تصویر می کشند، از نگاه خود ما افغان ها، افغانستان سرزمین زیبا و بی نظیری است که از نیاکان ما به ما میراث رسیده است، خانهٔ مشترک ماست، و به ما و آینده گان ما تعلق دارد. مسؤولیت حفظ و حراست از این سرزمین کهن و کم نظیر به دوش هر زن، مرد، پیر، جوان و کودکِ امروز و فردای ماست:

نه افغانیم و نه ترک و تتاریم

چمن زادیم و از یک شاخساریم

تمیز رنگ و بو بر ما حرام است

که ما پرورده ی یک نو بهاریم

(اقبال لاهوری)

خانهٔ مشترک ما افغانستان، با همه خوبی هایی که داشته و دارد، گاهگاهی در اثر توطئهٔ قدرتمندان جهان و بیوفایی برخی از فرزندان نا اهل خود، به گورستان آرمان های مردمان خود مبدل شده است. چنانکه پیداست، این خانهٔ مشترک، امروز، یک بار دیگر، به خاطر اهمیت استراتیجیک، رقابت های گسترده ی نظامی/اقتصادی در سطح جهان و منطقه، حرص و آز سرمایه گذاران بین المللی در جهت دسترسی به بازارهای مصرفی و منابع طبیعی، اختلافات سیاسی بین الذاتی، مظالم گذشته، و آرزوهای سرکوب شدهٔ مبارزان پیشین و امروز، در برابر آزمون بزرگ و بس غامض سیاسی-تاریخی تازه ای قرار گرفته است. هرچند تاریخ آغاز این آزمون بزرگ به کودتای هفت ثور سال ۱۳۵۷ ه ش می رسد، تکان ها و پس لرزه های سیاسی/اجتماعی، ویرانی های فرهنگی/فیزیکی، پدیدهٔ تباهی آور افراط گرایی مذهبی، اختلافات و دسته بندی های گروهی، خرابی محیط زیست، و سایر خطرات و تهلکه های ناشی از آن، در چهل سال پسین، ابعاد تازه ای کسب کرده و امروز، تا جایی که پیداست، به اوج شدت و حدت خود رسیده اند.

امروز، در مسابقهٔ چندین جانبهٔ عظیمی که قدرتمندان جهان و همسایه های دور و نزدیک در سرزمین ما به راه انداخته اند، اغراض و اهداف سیاسی، مذهبی، فرهنگی، و اقتصادی آن ها به طرق مختلف، و در اشکال و لایه های عدیدهٔ استخباراتی-نظامی در حال استکاک و ستیز اند. بازیگران این مسابقهٔ عظیم و پیچیده مقاصد، اهداف، و اغراض شوم و متضاد خود را با بیرحمی تمام، بدون اندک التفات به پیامد های بشری آن ها برای مردم کشور ما، با تمسک به حیله و فشار و ارعاب و نفاق افگنی به پیش می برند. دوام این مسابقهٔ محیل و بی امان، بدون تردید، یک بار دیگر کشور ما را در بحبوحهٔ جنگ های نیابتی تمام عیار قرار داده است، جنگ هایی که بدون شک، سستی مزید شیرازه های وحدت ملی و حیات باهمی ما را به دنبال خواهد داشت.  

گفتنی است که وضع ناهنجار و غیرقابل تحملی که امروز در افغانستان حکفرما شده است، امری تازه و تصافی نیست. این وضع خطیر و پرتهلکه، در حقیقت، ریشه های عمیق تاریخی و سوابق برنامه ریزی شدهٔ طولانی دارد که با سقوط جمهوری ناقص الخلقه و به زانو درآمدن دیموکراسی نو پای بیست سال اخیر، در فضای اختناق آور نظام کنونی، ابعاد تازه اختیار نموده و به نقطه اوج وسرحد غلیان رسیده است. این وضع ناهنجار و غیرقابل تحمل، مردم افغانستان را در حساس ترین نقطهٔ تاریخ حیات ملی شان قرار داده و با مخاطره های پیچیده و عظیم سیاسی، استراتیجیکی، و اقتصادی مقابل ساخته است. در صورتی که ما در این وضع سرنوشت ساز و بیسابقه، که در عین حال می تواند فرصتی برای تجدید نظر بر گذشته باشد، نجنبیم و نتوانیم به صلح دوامدار و تشکیل یک نظام سیاسی سالم و توانا دست یابیم، شکی نیست که شیرازهٔ استقلال، وحدت ملی، و تمامیت ارضی کشور مان به طور جبران ناپذیری مصدوم خواهد شد و مردم مظلوم و درد رسیدهٔ مان یک بار دیگر و محتملاً برای همیشه طعمه ی اهداف شوم آدم خواران جهانی و سودخوران منطقوی خواهند گردید.

امروز، نمی توان این حقیقت آشکار را منکر شد که غفلت ها و کجروی های بیست سال اخیر، تفرقه ها و تکروی های رهبران سیاسی دوران جهاد، اختلاف نظرهای شخصی، و بی تفاوتی ها و منفعت گرایی های فردی و جمعی مزموم و مزمن، توأم با استبداد و عقبگرایی نظام امروز، استقلال، تمامیت ارضی، و وحدت ملی مردم ما را جریحه دار ساخته و حیات اجتماعی، سیاست داخلی، ثروت های طبیعی، و روابط خارجی کشور ما را در معرض قیمومیت و سیطرهٔ آنی و دوامدار بیگانه قرار داده است. این وضع خطیر، و دورنمای هولناک ناشی از آن، بدون شک، فعالیت در راه احیای صلح دوامدار و ایجاد یک نظام عادل و ملی در کشور را به امری عاجل، حیاتی، و سرنوشت ساز مبدل کرده است. باید هرچه زودتر جنبید، غشای نفس گیر غفلت و بی تفاوتی را ترک گفت، و طنین مقدس صلح و آزادی را در قریه ها، شهرها، و کوهپایه های سرزمین خود به راه انداخت.   

در این لحظهٔ حساس و خطرناک تاریخ، لازمی است تا کلیه فرزندان افغانستان، اعم از مرد و زن، پیر و جوان، یک بار دیگر اختلافات و گلایه های ذات البینی خود را کنار بگذارند و مشترکاً در جهت نجات از اوضاع ناهنجار کنونی، احیای صلح پایدار، و تشکیل یک نظام سیاسی مردمی، عادل، و همه شمول در کشور بزل مساعی نمایند. یگانه عامل و نیرویی که می تواند در این لمحهٔ سرنوشت ساز و خطیر مانع اضمحلال شیرازهٔ اتحاد و استقلال ملی افغانستان گردد همانا اتحاد، همدلی، و همصدایی فرزندان آن است. فقدان این عامل کلیدی و حیاتی، آیندهٔ ما و سرزمین ما را در اختیار بیگانگان قرار خواهد داد، اخلاف ما را به زنجیر اسارت اجنبی در خواهد کشید و پرچم تاریخی رنگین کشور ما را از نقشهٔ سیاسی ی جهان ناپدید خواهد ساخت: 

یا یو کیږو یا مړ کیږو!

ذلت و فقر و جهالت را نباشد علتی

جز نفاق دُخت و ابنای وطن

ارتقای ملتت خواهی کنی دستور کار

همتی کن ای برادر مژده ی وحدت بیار

(داود یار)

در این مرحلهٔ حساس و سرنوشت ساز تاریخ افغانستان، حتمی و حیاتی است که برای جاگزینی نظام جابرانه و نامشروع کنونی، به سراغ نظامی برویم که برآمده از آرای مردم، حامی صلح، و مجری قانون و عدالت در سراسر کشور باشد.     

کمیته ی صلح افغانستان (Committee for Peace in Afghanistan = CPA) که در این مرامنامه به غرض رعایت اختصار به نام کمیته ی صلح یاد می شود، در پاسخ به این نیاز مبرم، به حیث کانون مشترک اقشار مختلف مردم افغانستان، به منظور تحقق آرزو های والای مردم در جهت احیای صلح دوامدار و استقرار دولت عادل و همه شمول در کشور اظهار وجود نموده و با استفاده از شیوه ها و وسایل قانونی، مدنی، و صلح آمیز در افغانستان و خارج از آن به فعالیت می پردازد. تحقق صلح مثبت (عادلانه و دایمی)، تأمین اتحاد و تساوی حقوقی مردم، مبارزه در راه دفاع از حقوق و آزادی های اساسی فردی و جمعی، منجمله آزادی بیان حق انتخاب سیاسی، و استقرار دولت همه شمول و عادل در کشور، نصب العین، شعار و هدف اساسی کمیته صلح را تشکیل می دهد. فعالیت کمیته صلح در جهت برآورده ساختن این اهداف منیع بر اصل عملی و ثابت شدهٔ ذیل استوار است:

آنانکه اتفاق نمودند به افلاک رسیدند وانانکه اختلاف گزیدند به جایی نکشیدند

وان ملتی که عقل به کار بست و کار کرد

خفت ندید  و  دیو  جهالت  مهار کرد

 (داود یار)

                                                

فصل اول

معرفی کمیتهٔ صلح افغانستان

الف: رسالت و اهداف:

عبور مؤفقانه از وضع خطیر امروزی، احیای صلح عادلانه و دوامدار، تحکیم و استدام وحدت ملی، تضمین استقلال سیاسی-اقتصادی، تشکیل یک دولت ملی و فراگیر، امحای اثرات مظالم و نابرابری های گذشته، اعمار مجدد سرتاسری، تأمین رشد پایدار اقتصادی، و احیای پرستیژ افغانستان در صف ملل آزاد جهان نیاز بدین دارد که مردم افغانستان یک بار دیگر دست به دست هم دهند، کلیه تفاوت ها و اختلافات ذات البینی خود را کنار بگذارند، صدای واحدی را تشکیل دهند، و در سطح جهان و منطقه در مسیر دفاع از صلح و حقوق حقهٔ مردم و کشور خود قدم بردارند.

کمیته صلح افغانستان به منظور ایجاد وسایل و تسهیلات در جهت تحقق این هدف اساسی و والا تشکیل شده است. این کمیته، به حیث نهاد همه شمول مردمی و عاری از جاه طلبی های ویژهٔ حکومتداری، رسالت دارد تا خواسته ها و نیازهای واقعی مردم افغانستان را با صدای واحد و امانت-داری سیاسی/اخلاقی کامل به گوش جهانیان برساند و از حیات، دارايی ها، حقوق مدنی، آزادی های سیاسی، تمامیت اراضی، و استقلال مردم افغانستان در سطح منطقه و جهان دفاع نماید. هدف غایی کمیتهٔ صلح افغانستان در امر اجرای این رسالت مهم و سنگین تاریخی همانا احیای صلح عادلانه و دوامدار در کشور، استقرار یک دولت عادل و همه شمول، و رساندن کمک به مردم افغانستان در جهت تأمین رشد اقتصادی، ارتقای سطح علمی/فرهنگی، و بهبود شاخص های رفاه و آسایش اجتماعی آن هاست.

کمیته صلح افغانستان، در نقش یک نهاد سهولت بخشندهٔ صلح، خود در پی اشغال کرسی حکومتداری نیست. معذالک، این کمیته با همه سازمان ها، اشخاص، و نیروهای ملی و مردمی که در راه خدمت به مردم افغانستان قدم بر می دارند، همکاری می کند و به حیث همکار، میانجیگر، آموزگار، و حامی بی طرف صلح و همکاری های اجتماعی/سیاسی در افغانستان اجرای وظیفه می نماید. چنان که در بالا اشاره رفت، رسالت اصلی و اساسی کمیته صلح احیای صلح مثبت، دفاع از حقوق مردم، و تشکیل یک نظام سیاسی عادل و همه شمول در افغانستان است. در این مقام، کمیته صلح با هر نوع خشونت، تعصب، تبعیض، زورگویی، بی عدالتی، و غصب قدرت سیاسی از طریق اعمال زور و فشار مخالفت ورزیده و در برابر چنین اقدامات، با استفاده از وسایل صلح آمیز قانونی و مدنی، در داخل و خارج از افغانستان به مبارزه می پردازد.

ب: اصول فکری:

اصول فکری کمیتهٔ صلح بر واقعیت های تاریخی-اجتماعی-سیاسی-جغرافیایی مردم افغانستان استوار بوده و از تجارب مثبت و منفی سایر ممالک و اصول قبولشدهٔ معاصر در سطح جهان الهام می گیرند. این اصول فکری، که در حقیقت، جهان بینی و خرد جمعی کمیتهٔ صلح و اعضای آن را بازتاب می بخشند، قرار ذیل اند:

  1. افغانستان کشور تاریخی آزاد و مستقلی است که قلمرو آن ثابت، ملیت های آن برادر و متحد، و مرزهای آن مشخص و تغییرناپذیر اند.
  2. مردم افغانستان از اقوام و گروه های بشری با افتخار، مستعد، و برخوردار از تنوع فرهنگی تشکیل یافته اند. این اقوام و گروه ها، همه، فرزندان و شهروندان کشور واحدی به نام افغانستان اند و در چهارچوب یک نظام سیاسی مردمی باید از حقوق، امتیازات، حمایت ها، آزادی ها، و مسئولیت های شهروندی مساوی و همگون برخوردار باشند. تبعیض و تعصب میان افراد و اقوام افغانستان امری ناجایز و قبیح است و هیچ قوم یا گروهی را در این سرزمین بر قوم یا گروهی دیگر امتیازی نباید باشد.    
  • کمیتهٔ صلح افغانستان افراط گرایی، خشونت، تعصب، تبعیض، زن ستیزی، گریز از قانون، فساد اداری، و بی عدالتی های اجتماعی را در کلیه قرینه ها و اشکال آن ها رد نموده و با استفاده از راهکارهای مدنی، قانونی و دور از خشونت در برابر آن ها به مبارزه می پردازد.
  1. عقیده و جهان بینی اکثریت قاطع مردم افغانستان بر اصول دین مبین اسلام (مذاهب دوگانه ی حنفی و جعفری) استوار است و شریعت غرای محمدی (ص) زیربنای نظام قضایی کشور را تشکیل می دهد. معتقدات دینی همه مردم افغانستان قابل احترام اند. دولت نباید در اجرای مناسک دینی مردم از سیاست جبر و اکراه استفاده به عمل آورد.  
  2. کمیتهٔ صلح افغانستان قدم هایی را که در جهت تأمین مشروعیت نظام  سیاسی در کشور برداشته می شود مورد حمایت قرار می دهد. کمیتهٔ صلح، مشروعیت نظام سیاسی در کشور را منوط به شرایط ذیل می داند: ۱) انتخاب کدر رهبری و حکومتداری از طریق انتخابات آزاد، شفاف، و سالم (عاری از تقلب)؛ ۲) تأمین تمامیت ارضی، امنیت عامه، و عدالت اجتماعی بر بنای قانون؛ ۳) وجود قوای امنیتی سالم، قانونمند، و غیرسیاسی؛ ۴) وجود نظام قضایی بیطرف و عاری از فساد؛ ۵) تأمین ارتباط سیاستگذاری با نیازهای مردم از طریق توانمندسازی نهادهای مردمی و محلی؛ ۶) رعایت و تقویت حقوق و آزادی های سیاسی و مدنی فردی و اجتماعی؛ ۷) تأمین زمینه های کار و فعالیت اقتصادی آزاد و مشروع برای همه شهروندان برخوردار از قدرت کار؛ ۸) حمایت از افراد بی بضاعت، ناتوان و معلول از طریق ایجاد بیمه های اجتماعی. نظام سیاسی یا حکومتداری ای که قادر به تکمیل شرایط بالا نباشد فاقد مشروعیت سیاسی است. نظام سیاسی نامشروع  باید از طریق فعالیت های سیاسی مدنی-قانونی به آوردن اصلاحات و یا استعفا مجبور گردد.    
  3. تجارب سیاسی افغانستان و سایر ممالک جهان حاکی از این حقیقت است که نظام سیاسی انحصاری، و تمرکز اداری تمامیت خواه موانع اساسی صلح دوامدار و ارتقای سیاسی-اقتصادی پایدار و متعادل اند. لهذا، نظام سیاسی آیندهٔ  افغانستان باید این دو نقیصهٔ بزرگ را مرتفع ساخته و امر حکومتداری را بر اصل اشتراک عملی کلیه اقشار مردم و توزیع عادلانه و معقول قدرت استوار سازد.
  • تجارب نظام های سیاسی جهان، و تجربه بیست سالهٔ جمهوری اسلامی افغانستان حاکی از این است که نظام جمهوری ریاستی در بسی موارد متمایل به تمرکز و سوء استفاده از قدرت سیاسی است. در کشوری نظیر افغانستان نظام جمهوری پارلمانی محتملاً بر نظام سیاسی ریاستی برتری خواهد داشت. نظام پارلمانی، در شرایط مناسب انتخاباتی و در موجودیت احزاب سیاسی ملی، شرکت هرچه بیشتر مردم در پروسهٔ سیاسی را میسر ساخته و بدین وسیله ارادهٔ جمعی ی مردم را بهتر و دقیق تر بازتاب می بخشد. این نظام از سوء استفاده و تکروی سیاسی در سطح رهبری تا حد زیادی جلوگیری به عمل می آورد و زمینهٔ اشتراک مردم را در سیاستگذاری و تصامیم مهم ملی فراهم می سازد.
  • تجارب اجتماعات بشری می رسانند که: ۱) تأمین عدالت اجتماعی و برابری افراد در برابر قانون دو رکن اساسی ای اند که پایه های صلح عادلانه و دومدار بر آن ها بنا نهاده می شود (بی عدالتی و نابرابری، در یک سو، و جنگ و اختلاف، در سوی دیگر، باهم ارتباط مستقیم و متقابل دارند، یعنی یکی دیگری را سبب می شود)؛ ۲) انحصار قدرت سیاسی توسط گروه یا قشر واحد (ولو تحت عنوان حکومت اکثریت)، امری است بحران زا که پایه های صلح دوامدار و عدالت اجتماعی را تضعیف می کند؛ ۳) تبعیض، تعصب، فساد اداری، عدم شفافیت، مسؤولیت ناپذیری اهل امور، خویشخوری، و عدم حسابدهی در امور حکومتداری دشمنان رفاه مردم، صلح، و وحدت ملی اند؛ و ۴) استقلال قوای ثلاثهٔ دولت امر حکومتداری را در جهت منافع مردم به راه می اندازد، تصامیم دولتی را تطهیر می کند، و امکان و احتمال سوء استفاده از قدرت سیاسی را به حد اقل تنزیل می بخشد. استقلال قوای ثلاثهٔ دولت در افغانستان، شرط اساسی صلح دوامدار و ظهور یک دولت عادل، منزه، و همه شمول خواهد بود. 
  1. صلاحیت تعیین ساختار جمهوری آیندهٔ افغانستان، به مردم افغانستان تعلق دارد. این صلاحیت می تواند از طریق مجلس بزرگ ملی (لویه جرگه) و همه پرسی مردمی (ریفراندم) تمثیل شود. برای ایجاد یک نظام سیاسی عادل، منزه، و همه شمول باید قانون اساسی جدیدی که با اوضاع و نیازهای کنونی کشور همخوان بوده و تحولات آینده را در نظربگیرد، تدوین و تصویب گردد.
  2. تجارب تاریخی، موقعیت جغرافیایی، و نیازها و ترکیب بشری/فرهنگی مردم افغانستان ایجاب می کند که این کشور از سیاست عدم انسلاک در منطقه و جهان پیروی نموده و در جهت احیا و حفظ روابط دوستانه و سازنده با همه همسایه ها و ممالک دنیا قدم بردارد.
  3. در قضایای بین المللی، افغانستان باید اصل بیطرفی مثبت، استقلال سیاسی، اصول مندرج در منشور سازمان ملل، و سایر قوانین بین المللی را در نظر گرفته اتخاذ تصمیم و اظهار رأی نماید. تصامیم افغانستان در این زمینه باید با منافع، آمال و خواسته های مردم کشور همساز و همخوان بوده و عرصهٔ مداخلات خارجی را در کشور محدود و در نهایت نابود سازد.   
  • تمامیت ارضی و امنیت سرحدات افغانستان باید در چهارچوب قوانین بین المللی توسط سازمان ملل، کشورهای همسایه، و قدرت های بزرگ جهان تضمین شود. 
  • بیطرفی سیاسی، مدیریت مشترک مرزها، احتراز از دعاوی ارضی در برابر همسایگان، اشتراک در برنامه های بزرگ اقتصاد منطقوی، همکاری های فرهنگی، و همگرایی منطقوی عوامل مهمی اند که می توانند به صلح پایدار و ارتقای سطح حیات اقتصادی/فرهنگی مردم افغانستان کمک رسانند. بدین منظور، افغانستان  باید سعی ورزد تا مرکزیت ترانزیتی، تجارتی، و فرهنگی خود را در بین شمال، جنوب، غرب، و شرق آسیا احیا نموده و حیثیت پل زمینی آسیا را کسب کند.
  • افغانستان باید افراط گرایی و خشونت را از هر جانب و در هر سطحی که باشد محکوم کند، از توسل به خشونت، تهدید، زیاده روی، و زور گویی در سطح ملی و بین المللی احتراز جوید، و در همه حالات از اصل حسن نیت، مذاکره، مفاهمه، و مصالحه در معاملات و تعاملات بین المللی پیروی نماید.
  1. اردو و پولیس ملی افغانستان باید از مداخله در امور سیاسی کشور احتراز ورزند و محض وظیفه حراست از مرزها و حفظ امنیت و صلح داخلی را به عهده داشته باشند. نیروهای امنیتی افغانستان باید نیروهای صلح باشند نه نیروهای جنگ.  

توضیح: هدف از پابندی به اصول فکری فوق این است که: ۱) در نتیجهٔ اصلاحات سیاسی-اجتماعی داخلی، و پاسخگویی به آرزوها و نیازهای برآورده ناشدهٔ مردم افغانستان، شرایط و زمینه های لازم برای حفظ موجودیت سیاسی و استحکام صلح دوامدار در افغانستان فراهم آید؛ و ۲) افغانستان از درگیری در قضایا و مناقشات بین المللی دور نگهداشته شود تا باشد که: الف) همسایه ها و سایر کشورهای جهان برای برهم زدن صلح در افغانستان دلیلی به دست نیاورند؛ و ب) شرایط لازم برای توسعهٔ اقتصادی-اجتماعی مردم افغانستان مهیا گردد.

ج: رهنمودها و رویکرد های عملی:

برای دستیابی به صلح مثبت (صلحی که بر اصل عدالت و تساوی حقوقی اقشار مردم استوار باشد) و ایجاد یک نظام عادل و کارآی سیاسی، کمیتهٔ صلح افغانستان، با پیروی از اصول فکری فوق، به فعالیت ها و اقدامات عملی ذیل خواهد پرداخت: 

  1. پشتیبانی از کلیه اقدامات، اعلامیه ها، و حرکات داخلی و خارجی مؤثر و مثبتی که در جهت احیا و تحکیم صلح دایمی در افغانستان به راه انداخته می شوند.
  2. اجرای وظایف مشورتی در سطح ملی و بین المللی در ارتباط با استقرار و حفظ صلح دایمی در افغانستان.
  • لابیگری به نفع احیا و استحکام صلح در افغانستان، منطقه، و جهان.
  1. سازماندهی اجتماعات و کنفرانس های صلح در داخل و خارج افغانستان.
  2. سازمان دهی اعتصابات مدنی به منظور مبارزه علیه بی عدالتی های اجتماعی و مخالفت با غصب و سوء استفاده از قدرت سیاسی. 
  3. شرکت در کنفرانس ها و رسانه های عامه و خصوصی به منظور روشن ساختن اذهان عامه و ارائهٔ توضیحات و تبلیغات مثبت به نفع صلح در افغانستان.
  • در صورت نیاز، اجرای وظیفهٔ حکمیت و میانجیگری بیطرفانه میان گروه های داعی قدرت در افغانستان.
  • حمایت و پشتیبانی از اشخاص، گروه ها، و سازمان های داخلی و خارجی که هدف آن ها تحکیم صلح در افغانستان بوده و جهان بینی های شان با اصول فکری کمیتهٔ صلح همخوان و سازگار اند.
  1. حمایت از سیاسیون، زمامداران، و مدیران اجتماعی/سیاسی/اقتصادی که به  اصول قرأنی عطوفت، مشورت، مساوات، و تقوا پابند اند و در عمل سیاسی خود فراسوی انتظارات و منافع قومی محدود و سکتریستی عمل می کنند. سعی در راه تربیت چنین زمانداران امور عامه و خصوصی برای امروز و آیندهٔ کشور. 
  2. ایجاد تماس و همکاری عملی با سازمان های مشابه و همفکر ملی و بین المللی به منظور به راه انداختن تشبثات مشترک در جهت احیای صلح در افغانستان.
  3. سازماندهی کنفرانس های تحلیلی و معلوماتی در بارهٔ اوضاع سیاسی/فرهنگی/اقتصادی/بشری افغانستان.
  • کوشش در راه جلب و جذب جوانان افغان در داخل و خارج افغانستان به منظور ارتقای سطح دانش و افزایش نقش و علاقهٔ آن ها به صلح در افغانستان (تعلیمات صلح).     
  • جمع آوری اعانه به منظور تمویل فعالیت های کمیتهٔ صلح و رساندن کمک های بشری/فرهنگی به مردم افغانستان.
  • تقدیر و تجلیل از شخصیت ها و نهادهایی که در راه ایجاد و حفظ صلح پایدار در افغانستان قدم بر می دارند.
  1. نشر آثار چاپی، تصویری، صوتی، و انترنیتی به منظور احیأ و تقویت صلح در افغانستان و معرفی افغانستان و مردم آن به جهان.

مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست

از همین خاک جهان دگری ساختن است

(اقبال لاهوری)

الهی چنان کن که در پایان کار

تو خوشنود باشی و ما رستگار