Search
Close this search box.
Search
Close this search box.

رشد افراط‌گرایی و تروریسم در آسیای میانه و منطقه

یازدهمین گزارش شاخص جهانی تروریسم نشان می‌دهد که تعداد کشته‌شده‌گان ناشی از تروریسم در سال ۲۰۲۳ میلادی، ۲۲ درصد افزایش یافته است. یعنی فعالیت تروریستی در سطح جهان در این سال با ۸ هزار و ۳۵۱ قربانی افزایش قابل ملاحظه‌ای یافته است و پاکستان با ثبت ۴۹۰ حمله بیش‌ترین حوادث تروریستی را متحمل شده است. این اولین‌ بار است که در دو دهه اخیر، غیر از افغانستان و عراق، کشور دیگری در صدر فهرست کشورهای مورد حملات تروریستی قرار می‌گیرد.

تروریسم و افراط‌گرایی در آسیای میانه و منطقه در سال‌های اخیر رشد کم‌سابقه کرده است. حاکمیت قریب سه ساله طالبان بر افغانستان، کشورهای همسایه و خصوصاً آسیای میانه را نگران کرده است. طالبان رابطه‌شان با شبکه‌های دهشت‌افگن به‌ویژه گروه‌های تروریستی منطقه چون تحریک طالبان پاکستان، جنبش اسلامی ترکستان شرقی، جنبش اسلامی اوزبیکستان و القاعده را حفظ کرده و به رهبران و اعضای این گروه‌ها فرصت فعالیت آزادانه را در داخل خاک افغانستان داده‌اند. وجود پناه‌گاه‌ها و آموزشگاه‌های تروریستی به رشد تروریسم کمک کرده و در نتیجه، کشورهای منطقه به شدت نگران شده‌اند. این نگرانی به کرات در مجامع بین‌المللی و منطقه‌ای بیان شده است.

اخیراً اکرم منیر، نماینده پاکستان در سازمان ملل متحد، در جلسه شورای امنیت از حضور تروریستان مخصوصاً اعضای تحریک طالبان پاکستان در داخل خاک افغانستان به شدت انتقاد کرده و افزود که این گروه دهشت‌افگن تحت حمایت آشکار طالبان فعالیت دارد. اخیراً آصف علی خان درانی، نماینده ویژه پاکستان در امور افغانستان، در یک نشست بین‌المللی زیر عنوان «پاکستان در چشم‌انداز ژئوپلیتیک در حال ظهور» گفت که آسیبی را که پاکستان از نظر اقتصادی و امنیتی از ناحیه افغانستان دیده بیش‌تر از آسیب‌های سه جنگ آن کشور با هند بوده است. او ظاهراً آن‌چه را کشورش در چند دهه اخیر در رویارویی با جدایی‌طلبان و شورشیان پاکستانی متحمل شده است حاصل وضعیت افغانستان می‌داند، در حالی که مدارس دینی، قرارگاه‌های نظامی و کمپ‌های آموزشی تحت مدیریت ارتش و استخبارات پاکستان منبع اصلی تولید و تربیه چند نسل افراط‌گرایان تروریست بوده است و در بیست سال گذشته نیز خاک آن کشور در اختیار طالبان و دیگر گروه‌های شورشی افغان بود. او گفته است که پاکستان طی دو دهه گذشته ۸۰ هزار قربانی در جنگ با تروریسم داشته است و این قربانی‌ها هنوز جریان دارد.

در پاکستان غیر از تحریک طالبان آن کشور، چندین گروه مسلح شورشی دیگر نیز فعالیت دارند و با حملات ضددولتی و تروریستی در مناطق مختلف آن کشور صدها فرد ملکی و نظامی را هر سال کشته و زخمی می‌کنند. این حملات بیش‌تر در ایالت‌های بلوچستان و خیبرپختونخوا رخ می‌دهند، اما سایر مناطق پاکستان نیز به شدت از آن‌ متاثر می‌شوند. در نتیجه، همسایه جنوبی افغانستان که سال‌ها روابطش با گروه‌های تروریستی را انکار می‌کرد و یا برای آن روابط بهانه‌های سیاسی می‌تراشید، اکنون به جایگاه بی‌ثبات‌ترین کشور جهان تنزل یافته است.

ایران نیز از حملات تروریستی دور نمانده است. در آخرین مورد، به تاریخ ۱۳ ماه جدی ۱۴۰۲، حمله تروریستی در گلزار شهدای کرمان جان بیش از صد تن را گرفت و صدها زخمی بر‌جا گذاشت. این حمله در ایران بی‌پیشینه خوانده شد و واکنش‌های شدیدی در داخل آن کشور و سراسر جهان در پی داشت. مسوولیت آن حمله خونبار را داعش خراسان بر عهده گرفت. قبل از آن، حمله دیگری به حرم شاه‌چراغ در شهر شیراز رخ داده بود که ۱۳ کشته و حدود ۲۰ زخمی بر‌جا گذاشته بود. مسوولیت این حمله را نیز داعش خراسان پذیرفته بود. همچنان یک سلسله بمب‌گذاری در سیستان و بلوچستان در جریان سال گذشته اتفاق افتاد که مسوولیت آن‌ها را گروه جندالله بر عهده گرفت.

تروریسم در آسیای میانه نیز به چالش جدی بدل شده است. اگرچه رهبران و بخش بزرگ فعالان شبکه‌های تروریستی آسیای میانه خارج از آن منطقه به‌سر می‌برند و حمایت‌های خارجی و اوضاع نابسامان افغانستان، پاکستان و خاور میانه بر رشد تندروی در آن کشورها اثر جدی داشته است، اما اوضاع داخلی کشورهای آسیای میانه منبع اصلی این تهدید خوانده می‌شود. فقر، استبداد و نبود فرصت برای مبارزات غیرخشونت‌بار زمینه‌ساز رشد افراط‌گرایی شده است. بزرگ‌ترین گروه‌های تروریستی فعال چون جنبش اسلامی اوزبیکستان و حزب‌التحریر از متحدان القاعده و طالبان بوده‌اند. حزب‌التحریر که هدفش را تاسیس خلافت برای مسلمانان جهان عنوان می‌کند، در دو دهه اخیر نفوذش را در منطقه توسعه داده است. این گروه تروریستی از سال ۲۰۰۳ به بعد در افغانستان فعالیت چشم‌گیر داشته و از آن ‌جا به آسیای مرکزی نفوذ کرده است. ظاهراً این گروه مثل طالبان ادعای مخالفت با داعش را دارد؛ اما تاریخچه پر از جنایت داعش حکایت از آن دارد که بستر رشدش را گروه‌هایی چون القاعده، طالبان و حزب‌التحریر فراهم ساخته‌اند. رهبران، فرماند‌هان و بیش‌تر فعالان داعش سابقه کار در گروه‌های افراطی دیگر به‌خصوص طالبان را داشته‌اند.

افغانستان اکنون بستر مناسب برای تقویت و استقرار گروه‌های تروریستی شده است. منابع زیاد غربی، اسلامی و وابسته به کشورهای منطقه، از جمله پایگاه خبری موسوم به «تحولات جهان اسلام» این امر را تایید می‌کنند. در واقع، وضعیت طوری است که دیگر چندان نیاز به تایید رسمی نهادها و دولت‌ها دیده نمی‌شود؛ چون شواهد بسیاری وجود دارد که باید نسبت به آینده تندروی در منطقه و نقشی که حاکمیت طالبان در تکثیر و تقویت این بحران بازی می‌کند، نگران بود. پاکستان و ایران به دلیل دخالت مستقیم دولت‌های دو کشور در درگیری‌های خاور میانه و افغانستان و حمایت از جهادگرایی در چهل سال گذشته از مدت‌هاست که با تندروی و تروریسم در داخل و یا خارج آن کشورها درگیر بوده‌اند. ازاین‌رو، دور از انتظار نیست که اکنون در داخل مرزهای خود نیز شاهد رشد تروریسم و قدرت‌گیری سازمان‌های تروریستی باشند. جندالله سال‌هاست در خاک ایران حملاتی را انجام می‌دهد و طالبان پاکستانی نیز بیش از دو دهه مشغول درگیری با ارتش این کشور بوده‌اند. سازمان‌های جدایی‌طلب بلوچستان پاکستان که در سال‌های اخیر به تاکتیک‌های تروریستی از نوع طالبان روی آورده‌اند، حضور بسیار طولانی در بحران آن کشور دارند. آن‌چه در این بلوای تروریستی جاری نسبتاً تازه‌گی دارد، پررنگی نقش آسیای میانه است.

آسیای میانه بعد از استقلال با دو پدیده افراطی مواجه شد، یکی تمایل شدید به احیای گذشته اسلامی و توسل به افراطیت و ترور برای این هدف، و دیگری پافشاری بر ایجاد حکومت‌های نظامی و غیرانتخابی مستبد که هرگونه آزادی اندیشه و فعالیت‌های مذهبی را غیرقانونی می‌خوانند. رویارویی این دو حرکت در دهه ۱۹۹۰ میلادی منجر به کشت‌وخون بسیار به‌خصوص در تاجیکستان شد. همسایه دیگر افغانستان در آسیای میانه (اوزبیکستان) توانست با هزینه کم‌تر بحران تروریسم را مدیریت کند. تاجیکستان با جنگ داخلی تمام‌عیار مواجه شد و عاقبت صلح شکننده‌ای که میان اسلام‌گرایان و دولت امام علی رحمان برقرار گردید، مشکل تندروی را حل نساخت، بلکه به شبکه‌های مخفی انتقال داد. سرخورده‌گی نیروهای اسلام‌گرا باعث پناه‌آوردن جمعیت بزرگی از تندروان به آغوش حرکت‌های افراطی خاور میانه، افغانستان و پاکستان شد. در نتیجه، هزاران جنگ‌جو از تاجیکستان، اوزبیکستان و دیگر کشورهای آسیای میانه وارد میدان بزرگ‌تر تروریسم منطقه‌ای شدند و با همتایان خود در کشورهای عربی، پاکستان و افغانستان روابط نزدیک سیاسی و حتا خانواده‌گی برقرار کردند.

در اواسط دهه دوم قرن جاری میلادی، زمانی که داعش در عراق و سوریه به اوج قدرت رسیده بود، هزاران جنگ‌جو از آسیای میانه به این گروه پیوستند. بیش‌تر این افراد جوانان سرخورده، بیکار و فقیری بودند که از آینده سیاسی و اقتصادی کشور خود ناامید شده و در زنده‌گی شخصی نیز با مشکلات مالی شدید روبه‌رو بودند. آنان را مبلغان داعشی از کارخانه‌ها و کارگاه‌های روسیه، و از دانشگاه‌ها، مکاتب و بازارهای تاجیکستان، اوزبیکستان و دیگر کشورهای آسیای میانه جذب می‌کردند. موفقیت‌های نظامی خشونت‌بار داعش در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ موج بزرگی از تندروی را در آسیای میانه ایجاد کرد و کار به ‌جایی کشید که افرادی از ارتش تاجیکستان نیز ترک وظیفه گفته و وارد عراق و سوریه شدند. به نقل از مقاله‌ای که محمد اکرام اندیشمند در صفحه فیسبوکش به‌تازه‌گی نشر کرده است، گل‌مراد حلیم‌اف، فرمانده نیروهای ویژه وزارت داخله تاجیکستان در سال ۲۰۱۵ وظیفه‌اش را ترک گفته و به داعش در سوریه و عراق پیوست. گل‌مراد حلیم‌اف از سوی داعش مورد استقبال قرار گرفته و وزیر جنگ آن گروه تعیین شده بود. او تنها نبود، بلکه بیش از دو هزار تاجیکستانی به صفوف داعش در خاور میانه پیوسته بودند. تعداد قابل توجه این افراد کشته شدند و عده‌ای طبق گزارش‌ها به کشور خود برگشته‌اند و گروهی نیز به پاکستان و افغانستان آمده و به داعش خراسان پیوسته‌اند. در عین حال، سربازگیری داعش و دیگر گروه‌های تروریستی از راه‌های مجازی و حضوری در این سال‌ها جریان داشته است.

حملات اخیر داعش خراسان در افغانستان، ایران، ترکیه و روسیه حکایت از نقش پررنگ شهروندان تاجیکستانی در این حملات تروریستی دارد. البته اوزبیکستانی‌ها، قزاقستانی‌ها و قرغیزستانی‌ها نیز از آفت تروریسم بی‌آسیب نمانده‌اند. دره فرغانه که سرزمین وسیع و پرنفوسی در خاک اوزبیکستان، تاجیکستان و قرغیزستان است در دهه ۱۹۹۰ میلادی شاهد سال‌ها جنگ و درگیری میان جهادی‌های تندرو و دولت‌های حاکم بر هر سه بخش آن دره بود. اکنون نیز نگرانی جدی وجود دارد که این دره و مناطق مجاور آن منبع بحران تازه‌ای شود، به‌خصوص که سال‌هاست جنگ‌جویان این منطقه در پاکستان، افغانستان و خاور میانه دست در خون و آتش داشته‌اند و روابط عمیقی با شبکه‌های تروریستی منطقه ایجاد کرده‌اند.

حالا که امارت طالبانی افغانستان را به پناه‌گاه و آموزشگاه امن تندروان اوزبیک، تاجیک، اویغور و دیگران بدل کرده، منطقه ما با اوضاع ناروشن و مبهم مواجه است. هرگونه تلاش برای عبور امن از این وضعیت و مهار آشوب و تروریسم، مشروط به ایجاد حکومت مسوول در افغانستان است.

منبع: ویب‌سایت هشت صبح.