Search
Close this search box.
Search
Close this search box.

رفتار طالبان با زنان تجاوزکارانه است

عرصه زنده‌گی برای زنان افغانستان هر روز تنگ‌تر می‌شود و در ادامه محدودیت‌ها و ستم‌هایی که این گروه در چند سال اخیر اعمال کرده‌ است، به‌تازه‌گی در بخش‌هایی از شهر کابل زنان از روی جاده‌ها به اتهام بدحجابی اختطاف می‌شوند. این دختران که به شهادت مردم و ویدیوهایی که در رسانه‌نشر شده، با جبر و تحقیر به دستگیر می‌شوند، بعد از مدتی در بدل پول به خانواده‌ها و اقارب شان تحویل می‌گردند. طالبان اقارب دختران را وادار به امضای تعهدنامه و پرداخت مبلغی از پول می‌کنند تا از این طریق فشارها را بر خانواده‌ها افزایش داده و هر خانه را برای زنان زندان، و مردان خانواده‌ها را زندان‌بان بسازند. این کار اگر ادامه یابد، منبعی برای کسب درامد برای زورمندان محلی طالبان نیز می‌شود. ممکن است پس از این، هروقت خواستند مبلغی بدست آورند به جاده‌ها رفته تعدادی از خانم‌ها و دختران را به حوزه انتقال دهند و بعد از گرفتن پول از خانواده‌ها، آنان را آزاد نمایند. این که در جریان بازداشت و در توقیف‌گاه‌های طالبان بر زنان چه می‌گذرد نیز بسیار دردآور است. برای اکثریت مردم افغانستان کشیده‌شدن پای زنان به توقیف‌گاه ننگ‌آور است. البته سلب آزادی و توقیف غیرقانونی دختران و زنان به شیوه طالبانی در هرجای جهان و با معیار هر فرهنگ و اجتماعی مایه ننگ و مصداق تجاوز است. این رفتارهای ضدبشری، واکنش اقشار مختلف را به‌همراه داشته و برخی ملاها و علمای مذهبی نیز در این اواخر علیه آن موضع گرفته‌اند.

طالبان سلیقه‌های فردی و گروهی خود را به‌نام شریعت بر مردم اعمال می‌کنند، و یک‌رنگ‌سازی کامل پوشش زنان در سراسر کشور آسان نیست، لذا همواره این احتمال وجود دارد که زنان و دختران به دلیل رنگ و نوع پوشش مورد بدرفتاری قرار گیرند. این امر ناامنی اجتماعی و روانی را افزایش می‌دهد.

مکاتب متوسطه، لیسه، دانشگاه‌ها، مراکز تعلیمات خصوصی، ورزشگاه‌ها، تفریح‌گاه‌ها، حمام‌ها، دفاتر و انجوها به‌روی زنان در این چند سال بسته شدند، و عملاً زنان در خانه‌ها محصور گردیدند. اما گشت‌وگذار زنان در کوچه‌ها و بازارهای محلی برای گرفتن سودا و رفت‌وآمدهای خانواده‌گی نیز دیگر امن نیست. تعدادی از دختران از ترسی که هنگام رفتن به بیرون از خانه احساس می‌کنند، در رسانه‌ها سخن گفته‌اند. کسانی می‌گویند در پوشش خود دچار وسواس دردناک گشته‌اند و هرچه پوشیده‌تر و مطابق سلیقه طالبان از خانه بیرون می‌شوند، بازهم تشویش دارند که مبادا یکی پیدا شود و به گوشه‌ای از لباس، نوع گشتار، طرز نگاه و یا صدای شان اعتراض گرفته و آنان را به توقیف‌گاه ببرند. عده‌ای می‌گویند روزها پشت دروازه‌های بسته خانه به‌سر می‌برند و تنهایی و انزوا را بر احتمال رویاروشدن با توهین طالبان ترجیح می‌دهند. کسانی حتی از ترسی که هنگام رفتن به نانوایی تن‌شان را فرا می‌گیرد، حکایت می‌کنند. گروه حاکم چنین وضعیتی را می‌خواهند تا مردم تحصیل‌کرده، خانواده‌های شهری و آنانی که زنده‌گی غیرطالبانی می‌خواهند، به فقر و رنج‌های فراوان ناشی از محرومیت اقتصادی و اجتماعی گرفتار شده و فرصت حق‌خواهی نداشته باشند. محروم‌سازی زنان از حقوق اولیه، همه جامعه را آسیب می‌زند و در طولانی مدت کل کشور را به عقب‌مانده‌گی و آسیب‌های ناشی از آن گرفتار می‌کند، اما بیشترین بار این ستم روی شانه خانواده‌های شهرنشین و اقشاری می‌افتد که آزادی تعلیم و کار زنان بخش مهمی از فرهنگ و هویت‌شان است. این خانواده‌ها در برابر این ستم چند راه پیش‌رو دارند. عده‌ای که تحمل دوری از کشور و امکان خارج شدن را دارند، برای نجات خود و خانواده وطن را ترک می‌گویند و به کشورهای دور و نزدیک همه چیز را از اول شروع می‌کنند. بیشتر مردم این امکان را در اختیار ندارند و یا نمی‌خواهند کشور را ترک کنند. آنان عده‌ای ممکن تن به تسلیم دهند و چشم‌به‌راه اتفاقات آینده بنشینند تا تحولات دیگری رخ دهد و آنان دوباره فرصت نفس‌کشیدن پیدا نمایند. آنان می‌کوشند خود را با معیارهای طالبان عیار کنند، اما متاسفانه می‌بینند که با گذشت زمان حلقه‌ها تنگ‌تر می‌گردد و هرچه عقب‌نشینی کنند، طالبان راضی نمی‌شوند و به خصوصی‌ترین بخش‌های زنده‌گی آنان دخالت کرده و امر و نهی می‌کنند. گروه بزرگی از این خانواده‌ها در بحث برسر این‌که چگونه خود را با شرایط طالبانی عیار سازند، دچار تنش و رنج‌های ناخواسته و تحمیلی در درون خانه می‌شوند. اما عده‌ای هستند که بر گذرا بودن وضعیت باور دارند و در حد توان به ایستاده‌گی و مقاومت تاکید می‌نمایند. آنان در خانه صنف‌های درسی برگزار می‌نمایند، همدیگر را به کار و پیکار تشویق می‌کنند و تا جایی که فرصت داشته باشند، قواعد طالبانی را به چالش می‌کشند. این جمع از هم‌وطنان ما با رنج مضاعف روبرویند. طالبان این دختران و خانواده‌های شان را در دونیم سال اخیر دایم تحت تعقیب گرفته، عده‌ای را به زندان برده و شکنجه کرده‌اند. اما نه شکنجه‌های طالب، نه سکوت و تحمل وطنداران می‌تواند گرهی را بگشاید. این رویارویی حتماً تشدید می‌گردد و اگر گروه طالبان حاضر نشوند که حقوق تعلیم و کار را به هم‌وطنان برگردانند، روز و روزگار مردم سخت‌تر می‌شود و عاقبت این فشارها غیرقابل تحمل خواهد گردید و خشم زنان و مردان از جایی شعله‌ور خواهد شد.

در این عصر، بدون تعلیم و کار زنان، زنده‌گی آبرومند ممکن نیست. محرومیت دختران از آموزش سبب گرسنه‌گی و دوام نادانی می‌شود. مردان و زنان افغانستان، همه ما باید در هرجایی که هستیم برای نجات از این وضعیت راهی جستجوی کنیم.