Search
Close this search box.
Search
Close this search box.

بت‌های ذهنی بشر و روبات‌های انسانی

فرانسس بیکن (۱۵۳۱- ۱۶۲۶) یکی از پیش‌گامان دانش تجربه‌ای معاصر جهان، مانع اصلی پیشرفت علمی بشر را بت‌های ذهنی دوام‌داری می‌داند که نسل انسان خود خلق کرده و بر خود حاکم ساخته است. به گفته بیکن، این بت‌های ذهنی، که انسان از هزاران سال بدین‌سو به پرستش آن‌ها پرداخته و با آن‌ها خو گرفته است، عبارت‌اند از:

  • Idols of tribe بت‌های قبیله؛
  • Idols of the cave بت‌های مغاره؛
  • Idols of the marketplace بت‌های بازار؛
  • Idols of the theatre بت‌های تیاتر یا تماشاخانه.

بت‌های قبیله

منظور از بت‌های قبیله یا قوم، اشتباهات و ضعف‌های ذهنی‌ای است که همه اعضای نسل بشر به درجات مختلف به آن‌ها مصاب‌اند. مثلاً ما همه، تمایل به ساده پنداشتن و ساده ساختن امور داریم. خود را به رغم درک محدود و معلومات ناقص، محق می‌دانیم – دیگران را غلط می‌شماریم- و حوصله بحث و مطالعه عمیق و همه‌جانبه مسایل و امور را نداریم و این حوصله را در خود تقویت نمی‌کنیم. این نقیصه طبیعی بشر در همه جوامع، چه پیشرفته و چه عقب‌مانده، وجود دارد و تضادها و اختلافات را در میان انسان‌ها دامن می‌زند. نبود سواد کافی و تعلیم و تربیت ناقص و یک‌جانبه، بت‌های قبیله را تقویت می‌کند و انسان را از تفکر باز و عمیق باز می‌دارد. تأثیرات و حاکمیت بت‌های قبیله را می‌توان توسط تعلیمات سالم و همه‌جانبه، تمرین حوصله در امر تفکر و آموزش انسان‌دوستی و هم‌پذیری بشری تضعیف کرد و در نهایت از بین برد.

باید یادآور شد که حتا آن‌چه امروز به نام رشته‌های علمی یاد می‌شوند، از این نقیصه مهلک و خطرناک در امان نیستند (مثال: تحلیل خطی، تحلیل قسمی، و تحلیل استاتیک در مقابل تحلیل سیستیمیک). اختلافات مفکوره‌ای که امروز در ساحات علوم بشری و طبیعی ظهور کرده و راهکار‌های اجتماعی ـ سیاسی دولت‌ها را به کج‌راه می‌کشد، تا حدودی مولود بت‌های قبیله‌ای است که محققان این رشته به آن‌ مصاب‌اند.

بت‌های مغاره

مفکوره بت‌های مغاره از حکایتی اقتباس شده است که افلاطون در کتاب جمهوریت خود از آن‌ها سخن می‌گوید. این بت‌ها شامل غلطی‌ها و محدود‌های ذهنی‌‌ای است که در‌اثر تفاوت زاویه‌های دید و دیدگاه‌های افراد و جوامع به وجود می‌آید. من یک جانب مساله را می‌بینم و شما جانب دیگر آن را. من پدیده‌ای را از نزدیک می‌بینم و شما از فاصله دور به آن نگاه می‌کنید. من چیزی را در چوکات زمانی کوتاه مورد تحقیق قرار می‌دهم و شما همان چیز را در ابعاد درازمدت آن مورد مطالعه قرار می‌دهید. در نتیجه، هرچند ما به عین چیز نگاه می‌کنیم و در‌باره عین پدیده صحبت می‌کنیم، چون زاویه‌ها و محدوده‌های زمانی و مکانی دید ما متفاوت‌اند، احکام و قضاوت‌های ما درباره آن پدیده واحد نیز متفاوت خواهد بود. به همین ترتیب، ممکن است من بالای تفاوت‌های دو چیز تمرکز کنم و شما در مورد شباهت‌ها میان آن‌ها. من بر خوبی‌های یک امر یا شخص تأکید کنم و شما در مورد بدی‌های آن. در نتیجه چنین تفاوت‌های زاویه‌ها و دیدگاه‌ها، قضاوت‌های من و شما در‌باره آن چیز واحد از هم تفاوت خواهد داشت.

(عاملان امور سیاسی، اجتماعی و مذهبی، گرایش ویژه‌ای به بت‌های مغاره دارند).

بت‌های بازار

بت‌های بازار مولود تفاوت‌هایی است که در معانی و مفاهیم در زبان است. بسی اوقات، عین کلمه در یک زبان چندین معنا دارد. این تفاوت‌ها در معانی الفاظ، موجب می‌شود تا ما عین کلمه را به معانی مختلف و در سیاق‌های متفاوت به کار بریم و در نتیجه از درک دقیق هم‌دیگر عاجز شویم. بسی از مشاجرات لفظی و مفکوره‌ای بشر به تفاوت معانی الفاظ بر‌می‌گردد. بت‌های بازار نه‌تنها در زبان واحد وجود دارند، بلکه بر امر انتقال معانی از یک زبان به زبان دیگر نیز حاکم‌اند. بسی الفاظ در یک زبان، قابل ترجمه و حتا فهم در زبان دیگری نیست. استفاده از بسی کلمات در یک زبان در زبان دیگر، مقبول و مناسب نیست. تابو‌های فرهنگی سبب می‌شود که بسی کلمات مروج یک زبان در زبان‌های دیگر معمول و قابل استفاده نباشد.

تحقیقات اکادمیک نشان داده‌اند که در ایالات متحده، ذخیره لغات یک فرد با‌سواد تقریباً ۲۰ هزار واژه است. محققانی که در این زمینه کار کرده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که در شمار این ۲۰ هزار واژه، محض صد کلمه آن را می‌توان به‌طور دقیق به زبان‌های دیگر ترجمه کرد.

زمانی برنارد شا، نویسنده معروف انگلیس، به شوخی چنین گفته بود: بین انگلیس‌ها و امریکایی همه چیز مشترک است، جز زبان‌شان!

البته ریاضی می‌تواند تا حدودی خالی‌گاه فقدان زبان مشترک تفهیم و تفاهم بشر و علم بشری را پر کند، ولی مشکل ریاضی این است که فهم و استفاده از آن امری مسلکی و اختصاصی است و کتله‌های بزرگ بشری از فهم آن ناتوان‌اند. مزید بر این، بسی مسایل اجتماعی، فرهنگی و دینی بشر را نمی‌توان در قالب زبان ریاضی فرمول‌بندی کرد.

بت‌های تیاتر یا تماشا‌خانه

این بت‌ها، بت‌های فلسفی و ایدیولوژیک‌اند که انسان خود بر خود حاکم می‌سازد. بت‌های تیاتر سبب می‌شوند تا انسان از تحقیق و جستار بی‌طرفانه و صبورانه باز بماند و به جزمی‌گری، قضاوت مطلق، خشونت، عصبیت و عدم تحمل فکری گرفتار آید. ایسم‌هایی که افکار بشر را به خود مشغول و محدود ساخته‌اند، همه بت‌های تماشاخانه‌اند و سبب شده‌اند تا وحدت ذهنی و اخلاقی بشر متلاشی شود و دشمنی و پرخاش در میان جماعت‌ها و کتله‌های بشری به امری عام، قابل قبول و روزمره تبدیل گردد. به تفاوت میان ایدیولوژی‌ها، مذاهب، فرقه‌های مذهبی و مکتب‌های اجتماعی و اقتصادی بشر نگاه کنید. می‌بینید که چنین بت‌ها چه بلاهایی بر سر انسان و اجتماع او آورده‌اند. حتا بسی از رشته‌های فکری بشر که امروز به نام رشته‌های علمی یاد می‌شوند و در شمار مفتخرات اویند، عاری از بت‌های تیاتر نیستند. این بت‌ها به‌آسانی از عرصه‌های ذهنی و فکری بشر بیرون می‌روند و در میدان‌های جنگ و خشونت فزیکی باهم گلاویز می‌شوند. بت‌های تماشاخانه سبب می‌شوند تا انسان نتواند حتا در مورد ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین سوالات حیات خود به پاسخ واحد برسد. این سوال ساده را به ۱۰ انسان تحصیل‌یافته زمان ما راجع سازید: «خوش‌بختی چیست و چگونه می‌توان به آن دست یافت؟» شکی نیست که ۱۰ پاسخ مختلف و غالباً متناقض به دست خواهید آورد.

آنانی که در پی برده‌سازی و گروگان‌گیری بشر‌ند، به قدرت و پوتانسیال بت‌های ذهنی او آگاهی دارند. این قدرت هزاران بار بیشتر و ویرانگرتر از قدرت غل و زنجیر محرومیتی است که بشر استعمارگر بر بشر مستعمر تحمیل کرده و می‌کند. بهره‌کشان بشریت این بت‌ها را تکثیر می‌کنند و به آن‌ها توجیه‌ها و توانایی‌های بیشتر می‌بخشند. قدرت‌مندان اجتماع بشر، چه در سطوح ملی و چه در سطح جهانی، در مسیر دست‌یابی به قدرت و ارضای حرص بی‌پایان خود، دست به دامان این بت‌ها می‌زنند و بدین وسیله، زخم‌هایی را بر تن بشریت و شرف انسانیت حواله می‌کنند که ناسور‌ند و اگر التیام بخشیده نشوند، ناگزیر روزی او و کره‌ای را که خانه او است، به گود عمیق و تاریک نیستی فرو خواهد کشید. اگر به تعداد بم‌های اتومی جهان، به هزینه‌های تریلیون دالری تسلیحات جهان، به آلوده‌گی اتمسفیر و اقلیم جهان، به سرعت نابود شدن حیوانات و حشرات جهان، به حس نفرت و میزان دشمنی در جهان، به محرومیت‌ها و نارضایتی‌های جهان، به بی‌عدالتی‌های جهان و در نهایت به مرگ معنویت و انسانیت انسان نگاه کنید، آینده او را تاریک و هولناک خواهید دید، مگر این‌که امیدوار باشید انسان پیش از رهسپاری به دیار عدم، روزی بر بت‌های ذهنی خود مسلط آید و جهان و خود را آن در آیینه واقعیت‌هایی که وجود دارد، ببیند و بپذیرد.

در جهان پیشرفته، متناقض و ناراضی امروز، تأثیرات بت‌های ذهنی بر حیات و رفتار بشر می‌تواند بس ویرانگر و خانه‌برانداز باشد. وجود تناقضات و نارضایتی‌های روزافزون کتله‌های وسیع بشر، از جمله در افغانستان، به نیروهای تاریک‌اندیش و عقب‌گرا این فرصت را میسر می‌سازد تا بت‌های ذهنی انسان را در راه تربیت و استخدام روبات‌های بشری به کار گیرند و با استفاده از این روبات‌ها (موجوداتی که با هوش مصنوعی ولی متحجر مجهز‌ند) سیر تحول و ارتقای مادی و معنوی بشر را کند سازند.

روبات‌هایی که با استفاده از بت‌های ذهنی در مدرسه‌های ایدیولوژیک تربیت می‌شوند، مولود تبلیغ، تلقیح و ایمان به سه مفکوره ذیل‌اند:

اول، حقیقت یکی و چیزی است که تنها در اختیار شما است؛

دوم، آنانی که با شما هم‌فکر نیستند، کافر‌ند؛

سوم، کافران واجب‌القتل‌اند.

روبات‌هایی که با این طرز اندیشه مجهز و برنامه‌ریزی می‌شوند، از داشتن عطوفت و وجدان انسانی محروم به بار می‌آیند و با تنوع فرهنگی و دگر‌اندیشی انسانی دشمنی آشتی‌ناپذیر دارند.

ولی باید گفته آید که تاریخ بشر برای آزاده‌گان و مدافعان پیشرفت بشر پیام روشنی دارد: سلطه روبات‌های انسانی و حاکمیت بت‌های ذهنی، پدیده‌ایی نیست که دایمی و پایدار باشد. روبات‌ها به جان هم‌دیگر می‌افتند و یک‌دیگر را نابود می‌سازند و بت‌های ذهنی زیر امواج سونامی تغییر و تحول خرد می‌شوند. تاریخ بشر در همه احوال و شرایط، به رغم قدم‌های گاه و بیگاه به عقب، به پیش می‌تازد و بت‌های ذهنی و نیروهایی را که مانع ارتقای مادی و معنوی بشر‌ند، زیر پا می‌کند. انسان، هزاران سال پیش زنده‌گی مغاره‌ای را ترک کرده است و هرگز به آن بر‌نمی‌گردد. افق پیشرفت و آزادی بشر از غل و زنجیر در هر جایی که هست و به هر جماعتی که تعلق دارد، بدون شک، روشن و رسیدنی است.

این مقاله در ویب‌سایت روزنامه هشت صبح نیز نشر شده است. برای مطالعه نسخه هشت صبح این‌حا کلیک کنید.