زلزله اخیر در ولایت پرفیض و مردخیز هرات، جان بیشتر از دو هزار تن از عزیزان ما را در آن واحد گرفت و عده زیادی را به ماتم نشاند. در نتیجه این حادثه هولناک و المانگیز، عدهای از برادران و خواهران ما فرزندان عزیز و معصوم خود را از دست دادند و عده دیگر، والدین و اقارب مهربان خود را با اشک و نوحه به خاک سپردند. در عین حال، درگیریها در خاور میانه بین تندروان و خشونتگران حماس و یهود توجه جهان را به غزه و اسراییل معطوف کرد و عمق فاجعهای را که در هرات عزیز اتفاق افتاد از انظار نزدیکبین و فراموشکار جهان دور کرد.
در مقام یک فرزند حقیر، کهنسال و ناتوان افغانستان، این واقعه المناک را به همه هموطنان عزیز تعزیت عرض میکنم. برای قربانیان آن از درگاه خالق یکتا بهشت برین تقاضا میکنم و به زخمیان آن شفای عاجل و برای خانوادههای دردمند قربانیان صبر جمیل استدعا میکنم.
با توجه به پیشینه اجتماعی -سیاسی افغانستان و در روشنی تجارب سایر ملل جهان، شکی نیست که اگر ما مردم افغانستان بهجای پرداختن به اختلاف و نفاق و کدورت بینالذاتی، دست همکاری و ارفاق بههم دهیم و نیروی مشترک خود را نه در طریق تخریب و تعذیب همدیگر، بلکه در راه آبادی خانه مشترک خود بهراه اندازیم، اثرات ناگوار چنین وقایع طبیعی غیرمنتظره کمتر و خفیفتر از آنچه خواهد بود که امروز شاهد آن هستیم.
خشم طبیعت و شرارتهای انسان (بهویژه جنگ، بیرحمی و بیعدالتی) دو عامل اصلی بدبختی در تاریخ انسان است. مبرهن است که زمینلرزهها، سیلابها، خشکسالیها، آتشفشانها، طاعونها، طوفانها و سونامیها وقایع طبیعیایاند که بهگونه غیرقابل پیشبینی اتفاق میافتند و جلوگیری از آنها بهطور همهجانبه و بهموقع، تا حد زیادی از حیطه توانایی بشر خارج است.
در سوی دیگر اما شرارتهای بشر چون جنگ و بیرحمی، کینه و خشونت، ظلم و ستم، اختلاف و نفاق، تبعیض و تعصب، حیله و ریا، بدبینی و بدخواهی، حرص و عصبانیت و سهلانگاری و تنپروری بیماریهاییاند که مولود پندار، گفتار، کردار و اراده ناهنجار خود انسان و اجتماع او هستند. این بیماریهای خانهبراندازِ فرد و اجتماع، ماحصل نارساییهای روانی و رفتاری خود انسانند، نارساییهایی که اثرات آنها بر حیات فرد و اجتماع بس تباهیآورتر و دوامدارتر نسبت به خشونتهای طبیعت هستند. خشونتهای طبیعت گاهگاهی اتفاق میافتند و از انسان وقتاً فوقتاً قربانی میگیرند. ولی کنشهای نارسای بشری، حیات دوامدار و طولانی دارند و فرد و جامعه را در مسیر تباهی درازمدت سوق میدهند. (این حقیقت تلخ در تاریخ پنجاه سال اخیر سرزمین بلاکشیده ما وضاحت کامل دارد.) ویروسهای این نارساییها و بیماریهای روانی – فرهنگی (memes)، همانند ویروسهای امراض جسمانی، از فردی به فرد دیگر و از جماعتی به جماعت دیگر سرایت میکنند، حیثیت رفتار جمعی – گروهی اختیار میکنند و حیات فرد و جامعه را چون موریانه مسموم و مصدوم میسازند. گفتنی است که حتا فقر و محرومیت و ناداری مادی که ریشه بسی از بدبختیهای انسان از آنها آب میخورد، سرنوشتهای طبیعیای نیستند که نوع انسان به آن محکوم شده باشد، بلکه تا حد زیاد، معضلهها و بیماریهای خودخلقکردهایاند که انسان، خود میآفریند و بر همنوعان خود تحمیل میکند. (اگر انسان، انسان را مورد بهرهکشی و استثمار قرار ندهد، اگر انسان غریزه خودپرستی و مغازله با قدرت را در خود مجال رشد ندهد، اگر انسان کوچکی و آسیبپذیری خود و حیات خود را در برابر عالم بزرگ هستی بهدرستی درک کند، اگر انسان، قانع و معقول و محتاط و دورنگر باشد، و اگر انسان قلباً به آنچه اخلاق و ارزشهای پذیرفتهشده بشری حکم میکنند، پابند باقی بماند، فقر و محنت و محرومیت، بدون تردید از حیات او رخت خواهد بست. به بیان دیگر، این خود ماییم که در نتیجه تعلقات عاطفی، غرایض بیلجام حیوانی، حرص و زیادهطلبی، بیشتر از آنچه را که مورد نیاز ماست به خود اختصاص میدهیم و بالوسیله، سایر همنوعان خود را از دسترسی به منابع ضروری حیات و داشتن زندهگی مرفه و آبرومند محروم میسازیم. اگر ما شیوه تشریک مساعی و غمشریکی بشری را بهگونه سالم بیاموزیم و در عمل پیاده کنیم، فقر و محرومیت در حیات اجتماعی ما جای پایی نخواهد داشت.)
خوشبختانه، انسان امروز (اقلاً در برخی از کشورهای به اصطلاح پیشرفته) به مرحلهای از مدنیت رسیده است که میتواند چنین بیماریهای خودساخته را در روشنی تعلیم و تعلم، تعقل و سازماندهی، همکاری اجتماعی، کاربرد تکنالوژی معاصر، تامین حق و عدالت، و تطبیق راهکارهای اصلاحی در سطح دولت، فرد و اجتماع، تا حد قابل ملاحظهای تداوی کند و یا اقلاً کاهش دهد. سطح بلند مدنیت به افراد بشر مجال میدهد تا مزید بر رفاه خود، به رفاه دیگران نیز فکر کند. در نتیجه این اصل است که امروز در کشورهای پیشرفته جهان بخش عظیم عاید ملی در راه تمویل تشبثات خیریه خصوصی و دولتی هزینه میشود. بهگونه مثال، میتوان در این جا به کمکهای بشری در ایالات متحده اشاره کرد. کمکهای خیریه خصوصی در ایالات متحده در سال ۲۰۲۲ بالغ بر ۵۰۰ میلیارد دالر (۲۰ درصد پول در جریان در آن کشور) بود. این کمکها نه تنها در راه کمک به آسیبدیدهگان حوادث ناگوار طبیعی به مصرف میرسد، بلکه در راه تداوی و کاهش بیماریهای خودساخته بشری نیز هزینه میشود. این در حالی است که متاسفانه، در ممالک فقیر و عقبافتاده جهان، نظیر سرزمین بلارسیده ما افغانستان، خشم طبیعت با فقر و سایر بیماریهای خودخلقکرده انسان، دستبهدست هم میدهند و تراژدیهایی را سبب میشوند که اثرات آنها بس بزرگتر، دوامدارتر و المناکتر از آنند که باید باشند.
باید معترف شد که زلزله اخیر ناچاری و ناتوانی ملی ما را با وضاحت تام برملا ساخت. ملت فقیر و فاقد نظام سیاسی/اداری شایسته، در فجایع طبیعی بسیار بیشتر از آنچه باید، قربانی میدهد و رنج میکشد. خانههای غیرمعیاری، نبود امکانات نجات، عدم آمادهگی و فقدان نظامی که کمکها را بهدرستی و بهموقع مدیریت کند، زلزله را به بلای بسیار بزرگتر از آنچه هست بدل کرده است. در حالی که گروه حاکم مکاتب را بهروی فرزندان کشور بسته و به آموزش علوم عصری با تردید (حتا با دشمنی) نگاه میکند، این زلزله به ما نشان داد که در فقدان دانش و امکانات عصری چهقدر بیچاره و آسیبپذیریم. بخش مهم دانش معاصر انسان حاصل تجربه و تحقیق او در پدیدههای طبیعی، در کشف علل، در مدیریت آفات، در کنترل طبیعت و بهرهبرداری از منابع است. مکاتب و دانشگاهها، مراکز تحقیق و لابراتوارها ضرورت انکارناپذیر و حق بشری مردم ما میباشند. لذا کودکان و جوانان ما (چه پسر و چه دختر) باید برای مبارزه با آفات و نجات از فقر و ناتوانی با سلاح و زیور علم و هنر مجهز شوند. برای جلوگیری از افزایش و تداوم این بیچارهگیها باید به علم و دانش پناه ببریم و نظام سیاسی – اجتماعیای را بسازیم که از اراده ما و مردم ما نشات میکند، با اوضاع زمان هماهنگ قدم برمیدارد و به خواستها و نیازهای برآورده نشده ما و مردم ما پاسخ میدهد.
در پایان، ضمن اذعان به این که حمایت و همدلی هموطنان در سراسر کشور و دیگر نقاط جهان شادباش گفتنی است. باید گفت که در این مقطع حساس حیات سیاسی کشور، تنها اظهار همدردی و همنوایی و ارسال کمپل و دوا و غذا به آسیبدیدهگان کافی نیست؛ بلکه برای دسترسی به چاره نهایی، باید راههایی را جستوجو کرد و پیمود که به ایجاد یک نظام سیاسی/اداری مسوول و پاسخگو در کشور بینجامد. معذالک، با درنظرداشت سختیهای زمان، امیدوارم بازماندهگان این فاجعه طبیعی حمایت لازم را برای بازسازی روانی و مادی زندهگی خود دریافت کنند.
منبع: هشت صبح