ایالات متحده امریکا در مورد افغانستان چند بار اشتباه مشابه را مرتکب شده است. آخرین اظهارات رییس جمهور بایدن در این زمینه بیانگر اعتماد امریکا به طالبان جهت از بین بردن القاعده در افغانستان میباشد. اخیراً رییس جمهور ایالات متحده امریکا مدعی شد که القاعده فعلاً در افغانستان حضور ندارد و این امر از برکت کمک طالبان تحقق پذیرفته است. ظاهراً رییس جمهور امریکا میگوید که طالبان به آن کشور وعده سپرده که مانع رشد نفوذ القاعده در افغانستان گردد و امریکا به آن گروه در پیوند به تضعیف و نابودی القاعده اعتماد کرده است. معلوم میشود که معاملهای بین امریکا و طالبان انجام شده و در بدل حمایتهای استخباراتی، سیاسی و مالی امریکا، طالبان موظف به انجام ماموریتهایی شدهاند که پیامدهای آن برای مردم افغانستان ناگوار خواهد بود. نتیجه فوری آن افتادن چهل میلیون افغان بهدست یک گروه دهشتافگن و متعصب است که به کار، تحصیل و آزادیهای مردم نه تنها ارزش و احترامی قایل نیست، بلکه بهصورت دوامدار و پیگیر محدودیتهای آشکارا ضد بشری در برابر آنها وضع میکند. چنین معامله دردناک میان یک ابرقدرت و یک گروه عقبمانده کمسابقه است.
حضور القاعده در افغانستان انکارناپذیر است. این گروه در افغانستان فعالیت دارد و طالبان را در بسی جهات کمک میکند. چنانکه در گزارش نهم ماه جون امسال سازمان ملل متحد آمده است، القاعده همین اکنون در شش ولایت افغانستان (هلمند، زابل، ننگرهار، نورستان، بادغیس و کنر) فعال است و در اردوگاههای آموزشیاش به گروههای دهشتافگن دیگر آموزش میدهد. به اضافه آن، القاعده در بعضی از ولایات افغانستان خانههای امن و در هرات یک مرکز رسانهای دارد. در گزارش مذکور آمده است که بعد از تسلط طالبان بر افغانستان، روابط این دو گروه مستحکمتر نیز شده است. همچنان در گزارش متذکره نام برخی از اعضای بلندپایه القاعده که در حکومت طالبان شغل رسمی دارند ذکر شده است. قاری احسانالله بریال، والی کاپیسا، حافظ محمدآقا حکیم، والی نورستان، و تاجمیر جواد، معاون ریاست عمومی استخبارات طالبان، از جمله اعضای مهم القاعده میباشند. دو تن اول قبل از سقوط دولت افغانستان اعضای شبکه حملات تروریستی بر کابل بودهاند. دست آنان به کشتار و بدبختی هزاران افغان آلوده است. گذشته از این، اعضای القاعده جهت آموزش طالبان در ساحات اداری و امنیتی، خصوصاً در وزارت دفاع طالبان، مشغولند. آنان با خود پاسپورت افغانستان و کارت هویت طالبان را دارند.
این که ادعا میشود فعالیت القاعده بعد از تسلط طالبان بر افغانستان، تضعیف شده و یا دامن فعالیتهای آن گروه از کشور ما برچیده شده است، با واقعیت همخوانی ندارد و یک ادعای سیاسی مرموز است. رهبران دولت امریکا به هر دلیلی که به موضع چشمپوشی از گسترش فعالیتهای تروریستی و افزایش حضور گروههای تروریستی دارای آجندای منطقهای و جهانی، افتاده باشند، نتیجهاش برای مردم افغانستان و همچنان برای مردم منطقه و جهان، از جمله ایالات متحده، ناگوار خواهد بود. در واقع امریکا اشتباهات گذشتهاش را تکرار میکند. در این مورد بیل دوجو، سردبیر مجله مشهور «جنگ طولانی» مینویسد: «این ایالات متحده نیست که از طالبان کمک میگیرد بلکه القاعده است که به کمک طالبان در افغانستان فعالیت میکند.»
کشتهشدن ایمن الظواهری، رهبر القاعده، در اواخر ماه جولای سال گذشته در حمله هواپیمای بدون سرنشین امریکایی در کابل نشان داد که رابطه طالبان و القاعده خیلی نزدیکتر از آن است که تصور کنیم طالبان مانع فعالیت القاعده شوند. برای آگاهی بیشتر از واقعیت رابطه مستحکم طالبان و القاعده، بهتر است به گذشته نظر انداخته شود. در سال ۱۹۹۶ به اسامه بن لادن و پیروانش اجازه دادند که در افغانستان پایگاه و آموزشگاه بسازند. این گونه هر دو گروه جنگجو متحد شدند و رهبران القاعده به ملا عمر بیعت کرده و او را امیرالمومنین، یعنی رهبر همه مسلمانان، خواندند. همکاری متقابل همهجانبه و روابط دوستانه بین هر دو گروه بهتدریج وسعت یافت و مستحکمتر شد. القاعده در آن سالها طالبان را در جنگ با اتحاد شمال همکاری میکرد. این همکاری به مساعدتهای مالی محدود نمیماند، بلکه جنگجویان گروه القاعده در کنار طالبان میجنگیدند و در اداره جنگ و آموزش فرماندهان طالب نقش داشتند. در عوض این همکاریها، طالبان خاک کشور را در اختیار القاعده گذاشته بودند تا آزادانه در آن زندهگی و فعالیت کنند. پایگاههای نظامی و آموزشی القاعده در نقاط مختلف افغانستان ایجاد شده بود. پایگاه آموزشی الفاروق در ولایت قندهار یکی از پایگاههایی بود که در آنها جهادگران برای انتقال جنگ و تروریسم به گوشههای مختلف جهان آموزش میدیدند. این فعالیتها و برنامههای تروریستی القاعده از چشم طالبان پنهان نبود و آنان بدون پنهانکاری از جنگ برای نابودی امریکا سخن میگفتند.
پس از سقوط رژیم طالبان در ۲۰۰۱، القاعده یک پناهگاه در وزیرستان ایجاد کرد و از همانجا به حمایت گروه طالبان که دوباره در حال عضوگیری و انسجام بود، بهخصوص به حمایت شاخه جلالالدین حقانی ادامه داد. بعدها القاعده حضور خود را در ولایات شرقی و جنوبی کشور گسترش داده و از طالبان در جنگ با دولت افغانستان حمایت کرد. فعالیت القاعده در کنر و نورستان را فردی بهنام فاروق القحطانی رهبری میکرد. قحطانی تابعیت قطر را داشت و در ماه عقرب ۱۳۹۵ خبر کشته شدنش در رسانهها نشر شد.
هنگامی که اسامه بن لادن در ماه می ۲۰۱۱ کشته شد، ایمن الظواهری جانشین او اعلام گردید و او به ملا عمر تجدید بیعت کرد. ملا عمر در سال ۲۰۱۳ در شفاخانهای در کراچی جان داد، ولی خبر مرگش دو سال بعد اعلام شد. بعد از آن الظواهری به ملا اخترمحمد منصور، جانشین ملا عمر، بیعت کرد و همینطور با کشته شدن منصور، به رهبر بعدی طالبان، ملا هبتالله، اعلام بیعت کرد.
القاعده در مدت جنگ طالبان با جمهوری اسلامی افغانستان در کنار طالبان جنگید، جنگجویان این گروه را در عملیات شهری و بمبگذاریهای انتحاری آموزش داد. بدون شک که اعضای القاعده در انجام عملیاتهای انتحاری و بمبگذاریها نیز مستقیم سهم گرفتند و دستشان به خون هزاران هموطن ما آغشته است. گزارشها حاکی از نقش برجسته القاعده در عملیاتهای انتحاری در کابل و دیگر شهرهای افغانستان میباشد. وحید مژده، یکی از ماموران بلندپایه وزارت خارجه امارت اول طالبان، در مصاحبه خود با بیبیسی به تاریخ ۴ می ۲۰۱۱ گفته بود که رهبران طالبان به رهبران القاعده مکرراً میگفتند که شما مهمان نیستید بلکه صاحب خانه هستید. دیده میشود که طالبان و القاعده ارتباط دیرینه و ناگسستنی داشته و از نگاه عقیدتی و سازمانی مشترکات زیاد دارند. ازاینرو، وعده طالبان به امریکا مبنی بر جلوگیری از نفوذ القاعده، وعده میانتهی است و آنانی که تصور میکنند طالبان در نابودی آن شبکه تروریستی یاری خواهند کرد، اشتباه میکنند. واگذاری سرنوشت یک کشور به طالبان در بدل چنین وعدههای دروغین در بهترین حالت سادهلوحی است، و در غیر آن جز همدستی با شورشیان و تروریستان در ایجاد آشوب و ناامنی در منطقه ما نام دیگری نمیتوان به آن داد.
ایالات متحده چند بار دچار چنین خطا و همدستی خواسته یا ناخواسته با تروریستان شده است. در آغاز جهاد علیه اشغال شوروی از گروههای تندرو و تروریستی حمایت کرد، از جمله در انتقال جهادگرایان و تندروان عرب به افغانستان و کمپهای مهاجران در پاکستان یاری رساند که از درون آن جهادیان، سازمان مخوفی چون القاعده سربلند کرد. در مرحله بعدی برای سالها به فروافتادن افغانستان در چاله آشوب و خانهجنگی چشم پوشید و رشد انواع ویروسهای تندروی و افراطیت را در خاک افغانستان تماشا کرد. بعدها وقتی در یازدهم سپتامبر گرفتار عواقب رشد تروریسم شد، با پاکستان که متحد استراتژیکش میخواند، ظاهراً در جنگ علیه تروریسم همکاری میکرد، در حالی که رهبران خطرناکترین شبکههای تروریستی در خاک پاکستان پناه گرفته بودند. از جمله اسامه بن لادن در نزدیکی پایتخت آن کشور و کنار یکی از مراکز مهم نظامی در ایبتآباد کشته شد. اکنون افغانستان به میدان فعالیت و پرورش دهشتافگنان کل منطقه بدل شده است. دیری نخواهد گذشت که این همه گروههای تروریستی که در افغانستان گردهم آمدهاند، شورش و ناامنی را به همسایهگان افغانستان و از آنجا به سراسر منطقه و نقاط دور جهان صادر خواهند کرد و جنگهای خطرناک و بسیار خونین را به راه خواهند انداخت.
منبع: هشت صبح