سقوط دولت افغانستان و بیرون شدن نیروهای خارجی از این کشور، برای پاکستان پیروزی بود. مقامهای پاکستانی برگشت طالبان را جشن گرفتند و با ویدیوها و عکسهای نمادین چون چایخوری در هوتل سرینا، پیام پیروزی خود را به سراسر جهان، بهخصوص به مردم پاکستان، افغانستان و هندوستان مخابره کردند. این پیروزی سرآغاز سختیها و چالشهای تازه نیز بود. پاکستان از حضور نیروهای خارجی در افغانستان منافع مستقیم و غیرمستقیم مالی فراوان به دست میآورد. امریکا هر سال مبلغ کلانی را نقد به دولت پاکستان میپرداخت، جنبوجوش بازار افغانستان باعث رونق تجارت و تولید در پاکستان شده بود و تنها از منبع انتقال کالاهای مورد نیاز نیروهای خارجی هر ماه مبالغ هنگفتی به اقتصاد پاکستان تزریق میشد. پولهایی را که طالبان از جمعآوری اعانه، قاچاق مواد مخدر و اخاذی به دست میآوردند، نیز در بازار پاکستان به گردش میافتاد. با برگشت طالبان به کابل، همه این منابع خشکید، صدها هزار مهاجر تازه به خاک پاکستان ریختند و حاکمان تازه کابل نیز برای پرداخت هزینههای عادی چشمبهراه کمک حامیانشان از جمله پاکستان، ماندند.
بحرانی که در یک سال گذشته اقتصاد و سیاست پاکستان را متلاطم ساخته، اگر سه عامل اصلی داشته باشد، یکی از آنها «پیروزی» طالبان و پاکستان در تصاحب ارگ کابل است. بیکاری در پاکستان افزایش یافته، ارزش پول ملی آن کشور بهسرعت سقوط کرده و حکومتی که پیروزی طالبان افغانش را در ماه آگست سال قبل جشن گرفته بود، پیش از به سر رسیدن موعد قانونی فروپاشید.
پاکستان از آغاز متوجه بود که چالشهایی در راه دارد و برای پیروزی نهایی راه درازی مانده است. حفظ و گسترش کنترلش بر گروهی که دیگر نیازمند پناهگاه و تحت تعقیب نیست، بلکه سرزمینی را در قبضه دارد، و وادار کردن طالبان پاکستان به ترک جنگ، دو ماموریت اصلی و عاجل پاکستان بود. پاکستان کنترل نسبیاش را بر امارت طالبان از طریق جابهجایی افراد مورد اعتمادش در پستهای مهم حفظ کرده و طالبان پاکستانی نیز با اعلام آتشبس برای زمان نامحدود فعلاً دست از جنگ برداشتهاند؛ اما هم احتمال کاهش کنترل پاکستان بر طالبان وجود دارد و هم برگشت دوباره طالبان پاکستان به سنگرها.
ناکامی استخبارات و اردوی پاکستان در کشاندن طالبان آن کشور (تیتیپی) به پشت میزهای مذاکره، هر روز نگرانیها را در اسلامآباد افزایش میدهد. در یک سال گذشته، پاکستان تمام ابزارهای ممکن را در این راستا به کار بسته، اما به نتیجه نرسیده است. از همان آغاز از رهبران طالبان افغانستان خواستند تا زمینه توافق صلح بین تیتیپی و دولت پاکستان را فراهم سازند. در ماه اکتوبر سال گذشته طالبان افغان وعده سپردند که برای یافتن راه حل سیاسی به پاکستان یاری رسانند. در نتیجه طالبان پاکستان به یک ماه آتشبس توافق کردند، اما بعد از مدتی تیتیپی حملاتش را از سر گرفت و تلفاتی بر نیروهای امنیتی پاکستان وارد کرد. دولت پاکستان این بار به زور متوسل شد و حملاتی را در دو سوی خط دیورند علیه پایگاههای تیتیپی راه انداخت. اوج این رویارویی در ماه اپریل امسال بود که طی آن مناطقی در خاک افغانستان بمباران شد و تعداد زیادی از غیرنظامیان، بهخصوص خانوادههای طالبان پاکستانی که در خاک افغانستان پناه گرفته بودند، کشته شدند. در واقع پاکستان با این کار به رهبران طالبان افغانستان هشدار دادند که اگر در سرکوب طالبان پاکستان یا وادار کردن آنان به مصالحه یاری نرسانند، تا تهاجم بر خاک افغانستان نیز پیش خواهد رفت.
اما آن فشارها نیز نتیجه نداد، زیرا رهبران طالب قادر نیستند تیتیپی را وادار به تسلیمی کنند و از احتمال رویارویی با آن گروه هراس دارند؛ چون تسلیم دادن رهبران طالبان پاکستان و یا اقدام نظامی علیه آنها، منجر به تنش و چنددستهگی میان طالبان افغانستان خواهد شد و احتمالاً تیتیپی و گروهی از صفوف طالبان افغان را به سوی همکاری با داعش خواهد کشاند. چندی قبل، جنرال باجوه، رییس اردوی پاکستان، در دیداری که با پارلمان آن کشور داشت، از احتمال پیوستن تیتیپی به داعش ابراز نگرانی کرده بود. در آن نشست فوقالعاده که صدراعظم پاکستان، جنرال ندیماحمد انجم، رییس آیاسآی و جنرال فیض حمید، قوماندان قولاردوی پیشاور (رییس قبلی آیاسآی) نیز حضور داشتند، پارلمان به مذاکره با تیتیپی توافق کرد.
بعد از عدم موثریت میانجیگری طالبان افغانستان و بمباران مواضع و پناهگاههای تیتیپی، پاکستان دست به دامن سران قبایل و متنفذان قومی شد. در ماه جون سران قبایل و متنفذان محلی در افغانستان با رهبران تیتیپی دیدار کردند، اما این دیدار نیز منجر به آغاز روند مصالحه نشد؛ اما به تاریخ ۱۷ جون طالبان افغانستان اعلام کردند که تیتیپی برای مدت نامحدود آتشبس اعلام کرده است.
بهتازهگی اردو و استخبارات پاکستان هیاتی از رهبران ارشد مدارس پاکستان را از سند، پنجاب و خیبرپختونخوا موظف ساخت تا به افغانستان رفته رهبران تیتیپی را به مصالحه تشویق کند. این هیات قبل از سفر در پیشاور با جنرال حمید و دیگر رهبران اردو و استخبارات پاکستان دیدار کرده و هدایات لازم را گرفت. رسانههای پاکستانی گزارش دادهاند که در این هیات نمایندهگان تمام طیفهای مکتب دیوبندی شامل هستند و انتظار میرود تیتیپی را از نظر شرعی به ضرورت مصالحه قانع سازد، اما آن هیات که مفتی تقی عثمانی، معتبرترین عالم دینی پاکستان رهبریاش را داشت نیز ظاهراً بدون دستاورد و تنها با گرفتن ورقی حاوی خواستههای تیتیپی برگشته است؛ چرا که تیتیپی خواستههای سیاسی دارد و مذهب پوششی برای آن است. آن خواستههای سیاسی تمامیت ارضی، چگونهگی توزیع قدرت و نظام پاکستان را به چالش میکشد و از این رو با نصیحت بزرگان قومی، فشار رهبران طالبان افغانستان و فتوای سران مذهبی حل شدنی نیست، بلکه فعلاً تنها میدان نبرد سرنوشت تیتیپی را تعیین خواهد کرد.
براساس گزارشی که یک مرکز مطالعاتی موسوم به «تابادلِب» در اسلامآباد نشر کرده است، خواستههای اصلی تیتیپی از این قرار است:
- خودمختاری مناطق قبایلی که در سال ۲۰۱۸ به ایالت خیبرپختونخوا مدغم شد، اعاده شود.
- تمام نیروهای نظامی پاکستان از مناطق قبایلی عقبنشینی کنند.
- قانون شریعت در منطقه ملکلند ایالت خیبرپشتونخوا اجرا شود.
- بیش از ۱۰۰ تن از قوماندانها و جنگجویان تیتیپی از زندانهای پاکستان آزاد گردند.
- دستور عفو دو فرمانده کلیدی طالبان از سوی رییس جمهور امضا گردد.
- به اعضای تیتیپی آزادی کامل گشتوگذار در منطقه ملکند داده شود.
طوری که دیده میشود، تیتیپی خواهان حاکمیت در مناطق قبایلی به علاوه بخش ملکند یا ملاکند دیویژن است (ملاکند دیویژن منطقهای هممرز با افغانستان واقع در شمالشرق مناطق قبایلی شامل ناحیههای بونیر، چترال، دیر بالا، دیر پایین، شانگله، ملاکند و سوات است). پاکستان که خودمختاری مناطق قبایلی را بعد از سالها سرمایهگذاری روی جهاد افغانستان و طالبان به دست آورده و اکنون برای گسترش کنترلش تا کنار دریای آمو برنامه میریزد، به این خواست تیتیپی تن نمیدهد و در عوض خواهان تسلیمی آن گروه در بدل عفو است. مرکز مطالعاتی یاد شده، اینها را بهعنوان خواستههای عمده دولت پاکستان از تیتیپی اعلام کرده است:
- لغو کامل تشکیلات تیتیپی؛
- قطع رابطه با دیگر گروههای شبهنظامی؛
- دست کشیدن از فعالیتهای خشونتآمیز؛
- و سازماندهی مجدد بهشکل نهاد سیاسی قانونی در چارچوب قانون اساسی کشور.
گفته میشود که طالبان پاکستان نزدیک به ششهزار فرد مسلح در افغانستان دارد و رهبر کنونی آن گروه، مفتی نورولی، از روابط دیرینه و محکم با فرماندهان طالبان افغانستان برخوردار است. نورولی در اواخر دهه ۱۹۹۰ در شمال افغانستان دوشادوش طالبان جنگیده بود و در دو دهه بعد از آن مدام در دو سوی خط دیورند با طالبان افغانستان، شبهنظامیان پاکستانی، اعضای القاعده و تندروان آسیای میانه همکاری داشته است. او در آغاز فعالیت طالبان پاکستان نقش قاضی آن گروه را داشت، بعدها فعالیتهای تیتیپی را در کراچی رهبری میکرد و بهتدریج به معاونت تیتیپی و رهبری آن گروه ارتقا یافته است. اکنون او رهبری تمام شاخههای طالبان پاکستان را در مناطق قبایلی برعهده دارد و از روابط عمیق با طالبان افغانستان، تندروان آسیای میانه و خاورمیانه برخوردار است. همین روابط و نیروی چندین هزاری مسلح، به او و گروهش پتانسیلی داده است که رهبران طالبان افغانستان حتا اگر به قیمت رنجش دولت پاکستان تمام شود، خطر رویارویی با آن را در شرایط کنونی به جان نمیخرند. اکنون در افغانستان، ملک مفتوحه پاکستان، و در آغوش امارتی که دستپرورده جنرالان پاکستانی است، دشمنی رژه میرود که ادعای حاکمیت بر بخشی از خاک آن کشور را دارد.
سفیران پاکستان و هیاتهای قبیلهای و مذهبی که به نمایندهگی از آن کشور با رهبران تیتیپی مذاکره میکنند، نمیتوانند آن گروه را قانع سازند که تفنگ به زمین بگذارد. کسانی که طالبانی شدن افغانستان را جشن گرفته و آن را با فتح مکه مقایسه میکنند، چگونه میتوانند مانع نیرویی شوند که برای طالبانیسازی پاکستان میجنگد؟
حلقهای را که جنرالان پاکستان برای کشور ما بافته بودند، اکنون به گردن کشور خودشان افتاده است. بیتالله محسود، کسی که در سال ۲۰۰۷ تیتیپی را بنیان گذاشت، جنگجوی سابق جهاد افغانستان بود. مفتی نورولی نیز محصول آن دوره از جنگ افغانستان است. در بیست سال گذشته هزاران نورولی و محسود پاکستانی در آتش جنگ افغانستان پخته شدهاند. اکنون با جرگه و فتوا نمیشود آنهمه جنگجو را مهار کرد. پاکستان راهی جز رویارویی مسلحانه با تیتیپی ندارد؛ راهی که قبلاً در سال ۲۰۱۴ با سرکوب «طالبان بد» پیموده بود. آن زمان پول و طیارههای بدون سرنشین امریکایی نیز حمایتش میکرد. چند سال بعد از آن سرکوب، در اواخر ۲۰۱۹ توتههای از هم گسیخته طالبان پاکستانی دوباره به هم پیوند خوردند و در سال ۲۰۲۰ چندین شاخه از گروههای تندرو از جمله بخشی از لشکر جنگهوی نیز به آن گروه پیوستند.
طالبان پاکستانی در گذشته فاقد رهبری صاحب نفوذ مذهبی بودند و از این جهت در سایه طالبان افغانستان راه میرفتند. بیتالله محسود، حکیمالله محسود و ملا فضلالله هیچ کدام از نظر موقف مدرسهای همسطح مفتی نورولی نبود. نورولی کتاب مینویسد و مدعی جایگاه علمی در میان جنگجویان مذهبی است. او روابط عامه و تبلیغات رسانهای تیتیپی را متحول ساخته است، چنانکه در رسانههای پاکستان نیز نشانههایی از نگرانی دولت آن کشور از این بابت دیده میشود.
پاکستان با طالبپروری، خطای بزرگی را مرتکب شد. گرگخانهای را که در همسایهگیاش ایجاد کرده است، خواب از چشمان خودش خواهد ربود.
پرورش و صدور تروریسم، بهخصوص به کشورهای همسایه، عواقب بسیار بد دارد. بربادی پاکستان، خونی که در آن کشور ریخته میشود، گرسنهگی و فقری که هر روز دامنش گسترش مییابد، خبرهای بد برای تمام منطقه ما است. مبارزه با تندروی، نیازمند همسویی منطقهای است.
(منبع: 8 صبح)