Search
Close this search box.
Search
Close this search box.

پافشاری بر خطاها، کار سیاست‌مدار مسئول نیست

(تنها چیزی که می توان از تاریخ آموخت این است که بسی انسان ها از تاریخ چیزی نمی آموزند)

محمد اشرف‌غنی، به تازه‌گی درمورد اتفاقات روزهای آخر حکومت‌اش، دلایل سقوط و سهم او در خلق وضعیت دردناکی که کشور اکنون به آن گرفتار است، مصاحبه کرده است. آقای غنی مسئولیت هیچ تقصیری را به دوش نگرفت و جز خود همه‌ی آنانی را که در مسایل افغانستان دخیل بودند مقصر شمرد. او درین مصاحبه از جوانان افغانستان نیز نالید و به‌جای آن که از سهم خود در بدبختی آنان معذرت بخواهد، جوانان را متهم کرد که او را تنها گذاشته بودند و حمایت‌اش نکردند. او اردوی ملی جمهوریت را متهم به بزدلی و فرار کرد، علی رغم این که مدتی پیش او خود تعداد شهیدان این اردو را در دوران حکومتداری خود ۴۵٬۰۰۰ تن اعلام کرده بود. اشرف‌غنی با وجود ناکامی‌های چشم‌گیر که در دوران حاکمیت‌اش داشت، درین مصاحبه، همچون گذشته، از دانش و آگاهی خود داد سخن داد و به این طریق یادآور شد که مردم قدر او را نمی‌دانند و حتی امروز نیز او طرح‌هایی دارد که اگر عملی شود افغانستان نجات پیدا می‌کند، با وجود این که او هفت سال تمام فرصت داشت که این طرح ها را در عمل پیاده کند که نکرد. حقیقت این است که یا این طرح ها اصلاً وجود نداشتند و یا آقای غنی توانایی و مهارت تطبیق آن‌ها را نداشت. بنابر این، امروز بازهم این مساله مطرح است که طرح‌های امروزی ایشان چقدر سالم و عملی است و چه کسی آن‌ها را باید در عمل پیاده کند.

در ذهن مردم افغانستان این سوال وجود دارد که حدود هفت سال تمام اشرف غنی شخص اول دولت بود و فرصت کافی برای اجرای طرح‌ها و برنامه‌هایش داشت، هزاران نفر برای تطبیق برنامه‌هایش و دفاع از حکومتی که او رییس‌اش بود جان خود را قربانی کردند. اما این قربانی‌ها و حمایت‌ها نتیجه مثبت نمی‌داد بلکه هر روز شرایط بدتر از گذشته می‌شد، نفاق سیاسی بین غنی و سایر دولت‌مردان کشور به شمول وزیران دولت غنی تشدید می‌شد، جنگ شدت می‌گرفت، تمرکز قدرت سیاسی/اجرایی ابعاد بیشتر اختیار می کرد، خدمات عامه کاهش می‌یافت، فساد بیشتر می‌شد، و تدابیر صلح به نتیجه نمی‌رسید. در نتیجهٔ این روند نامطلوب و  تباهی آور، در نهایت، حکومتی که غنی در رأس آن تکیه زده بود، با تمام خطاها و دستاوردهایش، فرو پاشید.

شکی نیست که دانش واقعی و آگاهی سالم از وضعیت کشور، و بزل توجه به نیازهای مردم آن، شرایط اولیهٔ مؤفقیت در امر حکومتداری است. چنین دانش از حیطهٔ تصرف یک فرد خارج است و نیاز به همکاری و گفتمان‌های دسته‌جمعی دارد. درک نیازها و انتظارات عاجل و درازمدت مردم، و شناسایی دقیق محدودیت‌های مادی، ذهنی، و فرهنگی اجتماع، نخستین قدم موفقیت در حکومتداری است. فهمیدن این که چطور بتوانیم از منابع و فرصت‌های موجود بیشترین بهره را ببریم، از خطرهای بالفعل و بالقوهٔ امروز و فردا جلوگیری کنیم، و زمینه‌های وحدت، همدلی، همسویی، و همکاری قشرهای عدیدهٔ جامعه را بهبود و توسعه بخشیم، بدون تردید برای مؤفقیت در امر حکومتداری قدم‌های ضروری اند که باید بربنای داده‌های اجتماعی و در همکاری با نهادهای مؤثر سیاسی عملاً در پیش گرفته شوند. معلومات انتزاعی کتابی، خود را بالاتر از خرد جمعی پنداشتن، و طرح‌هایی که تراوش ذهنی یک فرد باشد، در بهترین حالت رویاهای روشنفکرانه است.

انسان دانشمند قدرت وحدت و همکاری مردم را درک می‌کند، ظرفیت تعامل دارد، اهداف عمومی ملت را بر منافع شخصی و گروهی خود ترجیح می‌دهد. زیرا او می‌داند که رفاه و خوشبختی فردی در پیشرفت و ارتقای جمعی است. اما متاسفانه اشرف‌غنی که به تک‌روی سیاسی/اجرایی، عدم احترام به قانون اساسی،  و تاکید بیش از حد به دانش و معلومات شخصی شهره بود، اکنون نیز حاضر نیست از خطاهای گذشتهٔ خود بیاموزد و با اعتراف صادقانه به ناکامی‌هایی که داشته و آسیب‌هایی که به کشور وارد کرده است، زمینه را برای گفتگوی سالم میان اقشار سیاسی کشور مساعد سازد، و حامیانش را تشویق کند که برای افغانستان فردا از قهرمان‌پروری ، شخصیت پرستی، و تاکید بیش از حد به حقانیت خود و ناحق بودن دیگران پرهیز نمایند. آقای غنی هنوز با موضع‌گیری‌های ناسنجیده‌اش به اختلافات و سوء تفاهم‌ها دامن می‌زند، صداقت و حقیقت را زیر چکمه‌های دروغ و ریا پامال می کند.

آقای غنی باید با ندامت و فروتنی از مردم مظلوم افغانستان معذرت می‌خواست و اعتراف می‌نمود که او در نتیجهٔ محاسبات و تصامیم نادرستش نقش بسیار منفی در روند مصالحه و احیای صلح در کشور بازی کرد.

پاسخ‌گویی مهم‌ترین صفت رهبران و سیاست‌مداران واقعی و راستکار است. مردم به راستکاران احترام دارند و آنانی را که به سوال‌های مردم و طرف‌های سیاسی پاسخ صادقانه می‌دهند، نسبت به کسانی که از پاسخ‌گویی طفره می‌روند و همیشه خود را برحق اعلام می‌کنند، محترم می شمارند و می‌پسندند.

آقای غنی به سوال‌های خبرنگار، آقای داود جنبش، و نیز مخاطبان پاسخ صادقانه نداد. همزمان با نشر این مصاحبه، بازرس ویژه امریکا در امور بازسازی افغانستان (سیگار) نیز اعلام کرد که اشرف غنی حاضر نشده است به سوال‌های آنان پاسخ بدهد. سیگار قصد داشته است در ارتباط به اتهام سرقت 169 میلیون دالر در روز ترک کابل، با اشرف غنی گفتگو کند. سیگار نوشته است که اشرف غنی برای پاسخ به سوال‌های آن اداره، وکیل‌اش را معرفی کرده بود و وکیل او نیز تنها به شش سوال از 56 سوال مطرح شده، جواب داده است. میزان صداقت سیاسی آقای غنی را می توان در این ماجرا پیمایش کرد.

اگر اشرف غنی به مردم افغانستان و دارایی‌های کشور احترام می‌داشت و پولی حیف و میل نکرده بود، باید از گزارش سیگار چون فرصت مناسبی استفاده می‌کرد و با استدلال و سند روشن می‌ساخت که چرا آن اتهامات بی‌پایه اند. اکنون امیدی برای برگشت پول‌های بربادرفته نیست و مردم با سقوط جمهوریت چیزهای مهم‌تر از آن مبالغ (آزادی، نان، کار، تعلیم و …) را از دست داده‌اند و برگشت احتمالی پول‌های غارت شده نیز درد شان را مداوا نمی‌تواند؛ اما پاسخ‌دهی و رفتار صادقانه‌ی اشخاصی که مسئولیت‌های کلان ملی را به‌عهده داشته اند، الگوی نیک برای آینده‌گان بر جا می گذارد. دردآور است که تعدادی چون اشرف غنی این فرصت را نیز از مردم دریغ می‌کنند و حاضر نیستند قبل از زمین‌گیر شدن و ترک جهان، تجارب خود را با نسل‌های بعدی به‌طور منصفانه در میان بگذارند.