Search
Close this search box.
Search
Close this search box.

ریشه‌های نظام‌های فدرالی

در جهان امروز نظام‌های فدرالی متنوع رایج است. هر کدام از این نظام‌ها در شرایط متفاوت شکل گرفته است. تصامیم و رجحانات رهبران سیاسی و عوامل تاریخی-اجتماعی اجتماعات در پیدایش نظام‌های فدرالی نقش داشته‌اند. نظام‌های فدرالی، گاهی جمعیت‌های بشری متفرق را در کشور واحدی جمع کرده و گاه نظام سیاسی را که قبلاً واحد و متمرکز بوده است، نظم و نسق تازه فدرالی بخشیده‌اند. در عده‌ای از موارد، این دو پروسه همزمان و مشترکاً، در تشکیل نظام فدرالی موثر بوده‌اند.

بنابر‌این، می‌توان گفت که هر نظام فدرالی از بطن شرایط و اوضاع ویژه  سیاسی، تاریخی و فرهنگی زاده شده است. کوشش در راه تشخیص اصول عمومی و جهان‌شمولی که بتوان از آن‌ها چون اصول ثابت و همه‌شمول پیدایش و تکامل نظام‌های فدرالی یاد کرد، بنا بر تفاوت تجارب کشورها، به تعمیمات محدودی می‌انجامد. معذالک، هویدا است که در کلیه موارد انتخاب نظام فدرالی، رهبران سیاسی در مورد تقسیم قدرت بین دو سطح حکومت‌داری به توافق رسیده و این توافق را به‌حیث زیربنای سیاسی و اجرایی در قانون اساسی فدرالی کشور خود گنجانده‌اند. هدف اصلی این توافق یا میثاق فدرالی، تحقق اهداف سیاسی گروه‌های غیرمتجانس و کاهش یا پایان بخشیدن به خشونت بوده است.

امروز ۱۹۲ کشور در سازمان ملل عضویت دارند. در این شمار، چنان‌که در یکی از مقالات قبلی اشاره رفت، تقریباً ۲۸ کشور فدرالی‌اند. اکثر این کشورها یک قرن پیش از امروز با سرحدات کنونی وجود نداشتند و دو قرن پیش از امروز، تنها تعداد انگشت‌شمار آن‌ها ممالک مستقل بودند. هریک از ممالک جهان امروز، داستان پیدایش و تاریخ تکامل سیاسی و جغرافیایی متفاوت و جداگانه‌ای دارد. این داستان‌ها جنگ‌ها، انقلابات، ازدواج‌های درباری، امپراتوری‌های استعماری، قرارداد‌های بین‌المللی، تقسیمات و قیام‌های مستعمراتی و پروسه‌های صلح‌آمیز و دموکراتیک را شامل‌اند. بر این اساس می‌توان گفت که نظام‌های فدراسیونی جهان امروز، در قالب جریانات و پروسه‌های وسیع‌تر تاریخی موثر بر ظهور و تشکیل کشورها، به شیوه‌های متفاوت ذیل به وجود آمده‌اند:

اول) در بعضی موارد، انگیزه اصلی انتخاب فدرالی این بوده است که  گروه‌های متفاوت اجتماعی در یک واحد مشخص سیاسی جدید، جمع گردند. در چنین حالات، واحدهایی که قبلاً از هم جدا به ‌سر می‌برده‌اند (دولت‌ها یا مستعمرات سابق) تصمیم گرفته‌اند تا بر‌مبنای منافع و هویت (تاریخی/فرهنگی) مشترک، در نظام فدرالی با‌هم زنده‌گی کنند. در این‌جا می‌توان پرسید که چرا چنین گروه‌ها، در قطار سایر بدیل‌های سیاسی، نظام فدرالی را برگزیده‌اند؟ پاسخ این است که در ساختار فدرالی، واحدهای متشکله از یک سو تعدادی از خودمختاری‌های قبلی خود را نگه می‌دارند و از سوی دیگر منابع و نیروهای خود را با منابع و نیروهای سایر واحدهای شامل در نظام فدرالی یک‌جا کرده و واحد بزرگ‌تر و قوی‌تری را برای تامین مقاصد بین‌المللی و اقتصادی به وجود می‌آورند.

دوم) در سایر موارد دیده می‌شود که بعضی از ممالک فدرالی امروز، به رغم وجود زبان‌های متعدد، مذاهب و گروه‌های اتنیکی متفاوت و تفاوت‌های چشم‌گیر اقتصاد منطقه‌ای، در بدو امر در قالب نظام واحد مرکزی (اغلب استبدادی و غیردموکراتیک) تشکیل شده بودند. با گذشت زمان، تقاضاهای مردم در جهت اعمار دموکراسی و فشارهای روزافزون آن‌ها بر حکومت مرکزی جهت تفویض صلاحیت‌ها به ارگان‌های محلی، سبب شده است تا سیاسیون این کشور‌ها فدرالیسم را به‌حیث بدیلی برای نظام واحد-مرکزی بپذیرند تا از اختلاف و نزاع و تجزیه‌طلبی و جدایی جلوگیری کنند. در بعضی ممالک، مناطقی که طالب خودمختاری بوده‌اند، در گذشته واحدهای سیاسی مجزا را تشکیل می‌داده‌اند.

سوم) در بعضی موارد دیگر، دو پروسه فوق همزمان عمل کرده و منجر به تشکیل نظام فدرالی شده‌اند. کشور کانادا از ایجاد اونتاریو و کِبِک که قبلاً در ساختار سیاسی واحدی مدغم شده بودند، تشکیل شد و سپس ولایات دیگری به آن افزوده گردید. تشکیل هندوستان نیز بر‌اساس ترکیب دو پروسه فوق اتفاق افتاد.

برای ادامهٔ مطلب به لینک ذیل کلیک کنید:

انتخاب فدرالیسم به‌حیث نظام سیاسی (۴)

پستهای اخیر