Search
Close this search box.
Search
Close this search box.

صلح اجتماعی: صلح منفی و صلح مثبت

صلح در سطح اجتماع، در معنای ساده و عام فهم، حالت نبود جنگ را تداعی می کند. در این معنی، وضع اجتماعی ای که در آن تفنگ هــا از غرش افتاده و دود باروت فضای حیات اجتماع را تیره و تار نساخته باشد، صلــح تعـــریف می شود. این در حالی است که مفهوم اکادیمیک و وسیع صلح (مفهومی که در عرصهٔ مطالعات صلح (Peace Studies) رایج است( از محدودهٔ نبود جنگ قدم فرا می گذارد و اشــاره به حــالتی می کنــد که در آن علل و انگیزه هایی که جنگ و خشونت در اجتماع را باعث شده و دامــن می زنند از بین رفته اند. در ایــن معنــی، صلح حالتی را می رساند که در آن ناهنجاری ها و بیماری های واگیر اجتماعی ای که تن و روان جامـعه و افــراد آن را آزار مــی دهند و زمینه های خشونت و جنگ را فراهم می آورند (همچون بی عدالتی و فقر و بی مسکنی و بیماری و زن ستیزی) تا حد قابل ملاحظه ای کاهش یافته و حیثیت استثناآت را بخود اختیار کرده باشند. بربنــای این تشخیــص، محققــین مطـالعات صلح از دو نـوع صلــح اجتمـــاعی سخــن مــی گویند: صــلح منفی (negative peace) و صلح مثبت (positive peace). صلح نوع اول را می توان صـلح کاذب (ظاهری) و بی دوام، و صلح نوع دوم را می توان صلح واقعی و دوامدار نامید.

 صلح منفی و تبعات آن:

چنان که گفته آمد، صلح منفی حالتی را تداعی می کند که در آن غرش توپ و تفنگ در جامعه ظاهراً به گوش نمی رسد، ولی عوامل و معضله هایی که به جنگ و خشونت دامن می زنند هنوز در زیر پوستهٔ اجتماعی فعال اند و ارگان های همکاری و همیاری اجتماع را مصدوم و مسموم می سازند. صلحی که با ایجاد هراس و استفاده از زور تفنگ بر جامعه تحمیل می شود و نارضایتی های اجتماعی را با نوک برچه سرکوب می کند، صلــح منفی است. این صلح دیر یا زود درهم می شکند و بار دیگر به جنگ و خشونت می انجامد. صلح منفی عموماً بستر مصؤن خشونت های آشکار و مخفی ای است که بر قشرهای بی صدای اجتماع (نظیر زنان و کودکان) تحمیل می شوند. حفــظ و دوام صلـح منفی همواره با تنش، چالش و نزاع همراه است و برای اجتماع  و افراد آن اختناق آور و پرهزینه به اثبات می رسد. صلح منفی با قربانی های جسمی افراد و اختــلال هــای روانــی آن هــا تــوأم است. در وضع اجتماعی ای که صلح منفی حاکم است، تعداد جانیان، قانون شکننان، قانون گریزان، مبتلایان امراض روانی، و معتادین مواد مخدر به گونهٔ تصاعدی افزایش می یابد. زندان های صلح منفی مملو از اسیرانی است که یا به خاطر ارتکاب جنایت و یا به دلیل مخالفت با چنین صلح سطحی در پشت میله های زندان به سر می برند. این وضع، اجتماع را از ثمرهٔ کار بالقوه، استعداد ها، و ابتکارات خلاق عدهٔ کثیر افراد اجتماع محروم می سازد. از این جاست که صلح منفی اغلباً با فقر و ناتوانی اقتصادی ی اجتماع هم آغوش و هم قدم است.

در حالت صلح منفی، معضله های ناحل شدهٔ اجتماع، منجمله بی عدالتی و تبعیض و تعصب تنستهٔ وحدت و همکاری اجتماعی را چون جرثومه های مهلک از درون می خورند و مانع ظهور همآهنگی و همگرایی فردی و اجتماعی می شوند. در فضــای غیرمطمئن و ناساز صلــح منفــی، شک ها و اختلافات فردی و گروهی بالا می کشند، بی اعتمادی و بی اطمینانی میان گروه های اجتماعی عمومیت اختیار می کند، و تعاملات و همکاری های دسته جمعی مردم به تعاملات داخل-گروهی محدود و منحصر می شوند. این امر به اختلافات منفعتی میان گروه ها دامن می زند و خصومت میان گروه های بشری را به حد پرخاش و زد و بند های مافیایی، و بالاخره جنگ بالا می برد. بدین علت است که صلح منفی، علی رغم یدک کشیدن داعیهٔ صــلح، برای حفظ بقــای خــود به جنگ و جنگــاور و زندان و زندانبان  نیــاز دارد و راه حل معضله های جامعـه را در جنــگ و سرکوب نظامی مخالفین جستجو می کند. بنیانگذاران و ایدیولوگ های صلح منفی جنگ و استفاده از خشونت را وسیلهٔ آوردن صلح تصور می کنند و بدین جهت این دو پدیده را خواسته و یا ناخواسته در جامعه نهادینه می سازند و از این طریق حلقهٔ شیطانی اختلاف و جنگ را در چرخش نگه می دارند. صلـــح منفـــی، در حقیقــت امر، با سرکوب ساختن اعتراض و دادخواهی، آتش جنگ را شعله ور نگهمیدارد و راه حل صلح آمیز بی عدالتی ها و نابرابری های اجتماعی را می بندد.

 صلح مثبت و تبعات آن:

صلح مثبت، بر عکس صلح منفی، حالتی را می رساند که در آن نه تنها غریو توپ و توپخانه به خاموشی گــراییده است، بلکه ارزش هـــا و ساختارهای مورد نیاز یک جامعهٔ عادل و مرفه تأمین شده و ریشه های ناهنجاری ها و مظالم اجتماعی ای که صلح را عملاً و یا بطور بالقوه تهدید می کنند، خشکیده اند. صــلح مثبــت صلحی است که از لولهٔ آتشین تفنگ و دود خفقان آور باروت زاده نمی شود، بلکه در فضای روشن و گوارای اخوت بشری و ارزش های والای انسانی جوانه می زند و نمو می کند. این صلــح از آمال، انتخاب و ارادهٔ آزاد مــردم نشئت مــی کنـــد و در مزرعهٔ حاصل خیز و خلاق همکاری ها و همگرایی مردمی بارور می شود. چنین صلحی بر پایه های محکم رضایت و قدرت مردمی استوار است و مسئولیت تداوم و دفاع از آن را مردم و فرزندان آن ها به عهده می گیرند. صلح مثبت، زمینه های ارتقای مادی و معنوی افراد اجتماع را به طور عادلانه و مساویانه، موازی با خواسته های آن ها، در اختیار همگانــی مــردم قـرار می دهد. این صلح از تکیه بر قشر  حامی خاصی (نظیر نجیب زاده گان، ملا ها، ملاک و سرمایه داران بزرگ، ماموران بلند پایه، و جنرالان و عساکر) می پرهیزد و بر توانایی جمعی مردمی استوار می شود. در صلح مثبت، هر فرد بشر نقش سرمایهٔ بزرگ و با ارزشی را کسب می کند که اعمار و دوام چنین صلح را امکان پذیر می سازد. به بیان دیگر، صلح مثبت، بر بازو های توانای اجتماع و افراد آن، به حیث نیرو های زنده و بیدار، تکیه می کند و آمال و آرزوهای همه افراد و گروه های اجتماع را برای اعمار و بقای خود کلیدی می پندارد و در عمل پیاده می کند.

دادخواهی، پاسخگویی، شفافیت، امانتداری، حسابدهی، مسئولیت پذیری، و احتراز از فساد در تأمین عدالت اجتماعی-اقتصادی، و اجــرای مـــردم-محور سایر امور حکومتداری، ستون هایی اند که صلح مثبت بر آن ها استوار می شود و رشد می یابد. همدیگر پذیری، مسئولیت پذیری اجتماعی، و احترام به ارزش های فرهنگی و حقوق همدیگر اجزای سقفی اند که بنای صلح مثبت را از آفات روزگار بدور نگه می دارد و به این نوع صلح اجازه می دهد تا با گذشت زمان ریشه دار، بارور، و دایمی شود. صلح مثبت، بر عکس صلــح منفــی، کــه از بطــن جنـگ و خشونت زاده می شود، به اِعمال زور نیازمند نیست و بر منطق صلح دوستی و صلح خواهی طبیعی بشر تکیه می کند. این صلح مستلزم سعــی ممتد و دوامــداری اســت کــه افراد و حکومات جامعه در راه امحای بی عدالتی ها، ناهنجاری ها، و ناسازگاری های اجتماعی از خود به ظهور می رسانند. صلح مثبت، در مسیر صلح واقعی و دوامدار طی طریق می کند و اصل زرین «صلح در پندار، صلــح در گفتار، و صلح در رفتار» را مشعــل راه خـــود قرار می دهد. این صلــح ریشه های خشونت و خشونت گرایی را از مزرعهٔ دلنشین حیات بر می چیند و درخت امیدواری و خوشبینی در مورد آینده را با اعتقاد به طبیعت و اخلاق نیک بشری آبیاری می کند. این صلح بالنــده، به گــونهٔ تصاعدی به رشد می پردازد و فـــرصت هــای حیات و پیشــرفت جامعه و افراد آن را توسعه می بخشد. صلح مثبت برای دوام و حفظ خود، برعکس صلح منفی، به داروغه و سرباز و زور تفنــگ ضـــرورت ندارد، بلکــه در نتیجهٔ کوشش مدنی و بدور از خشونت خدمتگاران صلح تحقق پذیر می شود و توسط مردمی که در این نوع صلح زندگی می کنند حمایت و حفاظت می شود.

باید گفت که هرچند راه صلح مثبت، طولانی و مشکل به نظر می رسد، جستن و ثبات قدم در آن، بدون شک، رهرو صلح را به منزل مقصود می رساند و به او قناعت  خاطری می بخشد که در هیچ مشغلهٔ جهان بشریت نتوانش سراغ کرد.