Search
Close this search box.
Search
Close this search box.

غیرت

غیرت چیست؟ غیرت چه رابطه‌ای با دین و ناموس و قوم دارد؟ چرا غیرت با خشونت و تعصب همراه است؟ چرا افغان‌ها این‌قدر درگیر رقابت غیرت‌اند؟ چگونه غیرت از خانواده تا قریه و ولایت و کشور از مردم ما قربانی می‌گیرد، آنان را بسیج می‌کند، به تلاش و مبارزه‌ی جمعی می‌کشاند، و بیشتر مواقع در پایان خیلی لنگ‌ولاش و ناامید به‌جا می‌گذارد؟
برداشت ما از غیرت به وضعیت اجتماعی ما وابسته است. به همین دلیل اگر به‌فرض مردم شناخت بهتر از غیرت و اهمیت آن پیدا کنند، واکنش‌‌شان به خیلی از مسایل تغییر خواهد کرد و در نتیجه اوضاع نیز دگرگون خواهد شد.
غیرت نورم اجتماعی-مذهبی است که کارآیی سیاسی و اقتصادی فراوان دارد و در سه شکل غیرت دینی، غیرت ناموسی، و غیرت قومی-ملی دسته‌بندی می‌شود.
اول) غیرت دینی. در اخلاق اسلامی غیرت و حمیت (جوان‌مردی) را باهم و مترادف به‌کار می‌برند. غیرت در اخلاق اسلامی سلاح مبارزه است و از آن به نیکویی یاد می‌شود. از کتاب علم اخلاق ملا مهدی نراقی نقل شده است که غیرت در حالت مطلوب حاصل شجاعت و بزرگ‌منشی انسان و سبب مردانگی است. از امام صادق نقل شده است که خداوند غیور است و هرغیرتمندی را دوست دارد. به نقل از بحار الانوار، حضرت علی گفته است که دل مومن بی‌غیرت سرچپه است یعنی دچار فساد و تباهی می‌باشد. در جوامع اسلامی از شعار یا نورم اجتماعی غیرت برای حفظ وضعیت موجود و سرکوب هرگونه تلاش برای تغییر استفاده می‌شود.
دوم) غیرت ناموسی. غیرت صفت مردانه و نورم جامعه‌ی مردسالار است. از این‌رو غیرت و مردانگی را مترادف می‌دانند. غیرت ناموسی نیز ابزاری برای حفظ وضعیت موجود در رابطه‌ی مرد و زن است. آدم باغیرت کنترل شدید بر رفتار و گفتار و تماس‌های اقارب زن (همسر، خواهر، مادر، دختر و دیگران) اعمال می‌کند و از این طریق می‌کوشد هرگونه تلاشی را که برتری مرد بر زن را به‌چالش بکشد، خنثی سازد. مرد باغیرت حق دارد زنی را که نورم پذیرفته‌شده‌ی غیرت را نادیده گرفته باشد مجازات کند و حتی بکشد.
سوم) غیرت قومی-ملی. نشانه‌های غیرت قومی به‌خصوص در شرایط فعلی افغانستان فراوان دیده می‌شود. چند سال قبل جوان تحصیل کرده‌ای در یک جلسه‌ی چانده‌ی قومی که برسر چگونگی شستن دیگ و کاسه‌ی محافل قومی بحث بود با عصبیت گفت: من حاضرم سرم را فدای قوم‌ام کنم، شما می‌گویید دیگ قوم را چرا بشوییم؟ غیرت قومی در میان اقوام حاکم و غیرحاکم وجود دارد و برای ایجاد اتحاد و تقابل قومی یا ملی استفاده می‌شود. آدم باغیرت قومی هرکسی را که به قوم خودش منسوب باشد برتر از افراد اقوام دیگر می‌داند، و در نزاعی که یک‌طرف‌اش فرد یا گروه منسوب به قوم او باشد، دفاع از طرف قومی خود را واجب می‌شمارد. آدم باغیرت قومی هرگونه شادی قوم دیگر را غم می‌پندارد و از بدبختی اقوام دیگر شاد می‌شود.
دیگر این که مردم، پایداری و خطرپذیری را نیز غیرت‌مندی می‌خوانند. کسی که در رویارویی با سختی‌ها و خطرات منفعت مالی و جانی خود را بر آبروی اجتماعی و منافع جمعی {یا بهتر بگوییم منافع بزرگان قومی خود} اولویت ندهد، آدم باغیرت حساب می‌شود. اگر یکی حاضر شود جان‌اش را در دفاع از یک کلان یا زورگوی قومی فدا کند، مردم او را باغیرت می‌گویند، یا اگر حاضر شود آینده‌ی مالی خانواده و فرزندان‌اش را برای شادی پدر یا مادر به‌خطر اندازد (مثلاً خانه‌اش را بفروشد تا پدر به حج برود یا فرزندان‌اش را از مکتب کشیده به کار وا دارد تا برای مادرش دندان مصنوعی بخرد) مردم او را آدم باغیرت می‌گویند.
انسان باغیرت محافظه‌کار است، تغییر را دوست ندارد، به گذشته‌ها بیشتر از آینده ارزش قایل است، خطرها را بیشتر از توان خود و بدون محاسبه‌ی عقلانی به‌دوش می‌کشد، یک‌دنده و متعصب است. مرد باغیرت مطلق اندیش است و آدم‌ها را به گروه‌های قومی، ملی، مذهبی و یا دینی خوب و بد تقسیم می‌کند.
غیرت اگرچه معادل شهامت پنداشته می‌شود ولی ریشه در ترس دارد. آدم باغیرت روان پریشان دارد و همیشه با ترس زندگی می‌کند، چون زندگی واقعی هرگز با نورم‌های ذهنی آدم باغیرت سازگار نیست و او همیشه با اتفاقات عجیب و باورنکردنی روبرو می‌شود. آدم باغیرت احساس ناامنی می‌کند و به اعضای خانواده (بخصوص زنان و جوانان) بدبین است، به هم‌قومی‌هایی که با نورم‌های انعطاف‌ناپذیر غیرت او زندگی نمی‌کنند و به هم‌وطنانی که “نگرانی‌های” او را درک نکرده به راه‌های “فساد” گام می‌گذارند، نیز بدبین است.
آدم باغیرت قربانی است و به‌آسانی از سوی دلالان مذهب، قوم و سنت فریب می‌خورد و به سربازی رایگان تن می‌دهد. آدم‌های باغیرت به‌آسانی بسیج می‌شوند، با ایمان کامل و صمیمیت خالص جان‌فشانی می‌کنند، و بیشتر مواقع بعد از مدتی جان‌فشانی اگر زنده ماندند ناامید و سرشکسته می‌شوند. بیشتر کسانی که از غیرت مردم استفاده می‌کنند، خود به غیرت باور ندارند و بسیار زیرک و استفاده‌جو می‌باشند، و به آسانی جبهه تبدیل می‌کنند. مدیران غیرت توده‌ها، خود دوست و دشمن دایمی ندارند. سربازان جنگ غیرت، به ندرت در کش‌وگیر جنگ غیرت هوشیار می‌شوند و دست از سربازی بر می‌دارند، اما بیشتر مواقع نابود می‌شوند و یا زخمی و بدبخت به‌جا می‌مانند.
غیرت دینی، ناموسی و قومی با دمکراسی و آزادی سازگار نیست.
گپ دیگر این‌که غیرت هرچند بیشتر مظاهر دینی، فرهنگی و سنتی دارد، اما ابزار سیاسی و اقتصادی است. “نخبه‌گان” و مدیران غیرت و آنانی که هنر برانگیختن غیرت توده‌های قومی، دینی و جنسیتی را دارند، در زبان به ندرت امیال اقتصادی و سیاسی خود را رک و بی‌پرده بیان می‌کنند اما با کمی دقت می‌توان به نیات آنان پی برد.