مبارزه با بیعدالتیها، ناگواریها، و ناسامانیهای زمان، چه در سطح فردی و ملی و چه در سطح جهانی، از دو راه امکان پذیر است: راه مبارزهٔ خشونتآمیز و شیوهٔ مبارزهٔ غیرخشونتآمیز.
مبارزهٔ خشونتآمیـز، که خون میریزد و بر توپ و تفنگ و پهباد و امثال آنها تکیه میکند، غالباً به خشونت بیشتر میانجامد، شعلهٔ دشمنیها و خصومتها را بیش از پیش دامن میزند، و کار حل قضایای مورد منازعه را طولانیتر، مشکلتر، و حتی ناممکن میسازد. مبارزهٔ خشونتآمیز، برعلاوه، نیروها و استعدادهای خلاق طرفین خشونت را در جهت قتل و تخریبکاری و ویرانگری به کار میگمارد، و در جریان این تخریبکاری و ویرانگری، فرصتهای پیشرفت افراد و گروههای اجتماعی را از آنها سلب میکند و حیات پرارزش انسانهای بیگناه (و با گناه) را از آنها میگیرد. این نوع مبارزه، که در بدو امر گویا به منظور امحای بیعدالتیها، ناگواریها، و نابسانیهای حیات براه انداخته میشود، دیر یا زود هدف اصلی را فراموش میکند، خود به هدف اساسی استحاله میکند، و دایرهٔ شیطانی خشم و خشونت را در چرخش نگه میدارد. مبارزهٔ خشونتآمیز، عواطف ویرانکار بشر را بر عقل سازندهٔ او حاکمیت میبخشد و راه برهان و منطق را به رویش میبندد.
مبارزهٔ عاری از خشونت، خلاف مبارزهٔ خشونتآمیز، از توسل به زور و باروت و تفنگ امتناع میورزد و بر فطرت نیک انسان، و منطق و ارزشهای انسانی او، تکیه میکند. مبارزهٔ عاری از خشونت سعی میورزد تا بیعدالتیها و ناگواریهای زمان را در روشنی عقل و تدبیر و مصالحه از میان بردارد، تا باشد که از یکسو حیات، استعدادها، و نیروهای پرارزش بشر بیهوده تلف نشوند و از سوی دیگر، عمر دشمنیها و خصومتها کوتاه شود و خشونت، خشونتِ بیشتر نزاید.
تاریخچهٔ حیات ایمن الظواهری نشان میهد که او راه نخست را گزید و بالاخره قربانی این انتخاب نابهجا گردید. او در دوران حیات، مرگهای زیاد و قربانیان بسیار را سبب شد. او اجساد بیگناهان زیادی را زیر پا کرد و از جمجمههای انسان پلی بست به سوی آیندهای که تعریف عملی و واضح نداشت. او خشونت را به خاطر گسترش خشونت گزیده بود نه بهخاطر پایان بخشیدن به خشونت. او دوکتور طب بود و به آسانی میتوانست با انتخاب سازنده و درست، و استفاده از تخصص و مسلک، هزاران بیمار را شفا بخشد و بر هزاران زخم مرهم نهد. او از نعمت سواد برخوردار بود و میتوانست در راه گسترش سواد و علم گام بردارد. او میتوانست با جهل و فقر و زنستیزی که حیات میلیونها فرد بشر را در سایهٔ تاریک خود نگهداشته اند، به مبارزه برخیزد و از خود یادگاری جـاودانی برای بیماران و هموطنان خود بر جا بگذارد. ظواهری این کار را نکرد و خود را در کنارشخصیتهای بزرگ تاریخ بشر قرار نداد. او در کنار دژخیم خشونت و مرگ خانه گزید، در همان خانه بمرد و در همان خانه از یاد خواهد رفت.
آیا مرگ خشونتبار الظواهری به کاهش خشونت در جهان کمک خواهد کرد؟
ایمیل سلیم سلیمی: saleemisaleem76@gmail.com